ارسال از تهران به تمام ایران / تحویل ساعتی پیک در تهران

تفسیر و معنی غزل 104 حافظ: جمالت آفتاب هر نظر باد

غزل 104 حافظ با مصرع «جمالت آفتاب هر نظر باد» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ از تراوشات ذوقی ایام شباب شاعر است که با زبان ساده و بدون نکات ایهامی و عرفانی سروده شده است. این غزل همچون بسیاری از غزلیات عاشقانه درباره وصف زیبایی معشوق و دعای خیر برای رسیدنش به مراتب عالی است. حافظ همچنین از او بوسه‌ای طلبیده، اشتیاقش را برآمده از جان می‌داند و از یار می‌خواهد در حالش نظر کند. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 104 را در مجله ساتین مد بخوانید.

رفع مسئولیت: فال و طالع‌بینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.

متن شعر غزل 104 حافظ

جمالت آفتاب هر نظر باد

ز خوبی روی خوبت خوبتر باد

همای زلف شاهین شهپرت را

دل شاهان عالم زیر پر باد

کسی کو بسته زلفت نباشد

چو زلفت درهم و زیر و زبر باد

دلی کو عاشق رویت نباشد

همیشه غرقه در خون جگر باد

بتا چون غمزه‌ات ناوک فشاند

دل مجروح من پیشش سپر باد

چو لعل شکرینت بوسه بخشد

مذاق جان من ز او پرشکر باد

مرا از توست هر دم تازه عشقی

تو را هر ساعتی حسنی دگر باد

به جان مشتاق روی توست حافظ

تو را در حال مشتاقان نظر باد

تفسیر و معنی غزل 104 حافظ

بخت و اقبال تو با پیشرفت و سعادت گره خورده است. کارها بر وفق مرادت بوده و روز به روز پیشرفت خواهی کرد. در جستجوی چیزی هستی که در اطراف توست و آن را پیدا نمی‌کنی. کمی بیشتر دقت کن. هرکسی خواست که به تو آسیبی برساند خودش دچار بلا و گرفتاری می‌شود. هر لحظه مقامت و زندگی‌ات بهتر از لحظه پیش می‌شود؛ در این حال از یاد خدا غافل نشو.

همچنین در تعبیر دیگری آمده است:

ایام خوش در انتظارتان است، بخت و اقبال به شما روی آورده و همه چیز بر وفق مراد است. برکت و رونق کارتان روز به روز بیشتر می شود. در طلب چیزی هستید که با اینکه نزدیک شماست اما آن را نمی بینید.

نگران افراد بدخواه نباشید که اگر قصد آزار شما را داشته باشند خودشان دچار آسیب و گرفتاری خواهند شد. همواره به یاد خداوند باشید که او ناظر اعمال شماست.

نتیجه تفال شما به غزل 104

  • امیدوارم که چهره زیبایت همچون آفتاب روشنی‌بخش هر دیده شود و چهره خوب تو از فرط زیبایی، زیباتر شود.
  • گیسوی تو همچون شهپر شاهین است؛ دل پادشاهان عالم زیر سایه گیسوی تو باد. شاهین شاه پرندگان است و شهپر یا شاه‌پر مهم‌ترین پَر شاهین که بدون آن نمی‌تواند پرواز کند.
  • هرکسی که اسیر و شیفته موی تو نباشد، الهی که همچون زلفت، حالش آشفته و پریشان و در هم بشود.
  • آن دل که عاشق چهره زیبای تو نباشد، امیدوارم که همیشه در خون جگر غرق باشد. خلاصه همه کائنات باید محو جمال یار باشند وگرنه خوشی نخواهند دید.
  • ای معشوق من، آنگاه که کرشمه تو تیر عشق بر دل‌های مشتاقان می‌افکند، کاش که دل خسته و زخمی من سپر آن تیر باشد.
  • در آن زمانی که لب قرمز شیرین تو بوسه‌ای به من می‌بخشد، کام جان من از آن شیرین و گوارا شود.
  • من هر لحظه به واسطه تو عشق تازه‌ای می‌یابم یا زیبایی‌های تو هرلحظه فزونی می‌یابد؛ پس تو را هر ساعت، زیبایی تازه‌ای باد.
  • حافظ از جان و دل مشتاق و علاقه‌مند دیدار روی تو است، تو هم به حال مشتاقان خودت نظری بیفکن.

تعبیر کامل غزل 104 حافظ

جمالت آفتاب هر نظر باد

ز خوبی روی خوبت خوبتر باد

امیدوارم که چهره زیبایت همچون آفتاب روشنی‌بخش هر دیده شود و چهره خوب تو از فرط زیبایی، زیباتر شود.

همای زلف شاهین شهپرت را

دل شاهان عالم زیر پر باد

گیسوی تو همچون شهپر شاهین است؛ دل پادشاهان عالم زیر سایه گیسوی تو باد. شاهین شاه پرندگان است و شهپر یا شاه‌پر مهم‌ترین پَر شاهین که بدون آن نمی‌تواند پرواز کند.

کسی کو بسته زلفت نباشد

چو زلفت درهم و زیر و زبر باد

هرکسی که اسیر و شیفته موی تو نباشد، الهی که همچون زلفت، حالش آشفته و پریشان و در هم بشود.

دلی کو عاشق رویت نباشد

همیشه غرقه در خون جگر باد

آن دل که عاشق چهره زیبای تو نباشد، امیدوارم که همیشه در خون جگر غرق باشد. خلاصه همه کائنات باید محو جمال یار باشند وگرنه خوشی نخواهند دید.

بتا چون غمزه‌ات ناوک فشاند

دل مجروح من پیشش سپر باد

ای معشوق من، آنگاه که کرشمه تو تیر عشق بر دل‌های مشتاقان می‌افکند، کاش که دل خسته و زخمی من سپر آن تیر باشد.

چو لعل شکرینت بوسه بخشد

مذاق جان من ز او پرشکر باد

در آن زمانی که لب قرمز شیرین تو بوسه‌ای به من می‌بخشد، کام جان من از آن شیرین و گوارا شود.

مرا از توست هر دم تازه عشقی

تو را هر ساعتی حسنی دگر باد

من هر لحظه به واسطه تو عشق تازه‌ای می‌یابم یا زیبایی‌های تو هرلحظه فزونی می‌یابد؛ پس تو را هر ساعت، زیبایی تازه‌ای باد.

به جان مشتاق روی توست حافظ

تو را در حال مشتاقان نظر باد

حافظ از جان و دل مشتاق و علاقه‌مند دیدار روی تو است، تو هم به حال مشتاقان خودت نظری بیفکن.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 104 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته

میانگین امتیازات 5 / 5. مجموع آرا: 12

تا حالا به این پست امتیازی داده نشده ): دوست داری اولین نفر باشی؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *