غزل 224 حافظ با مصرع «خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید خوش به احوال آن دل که نظرباز نباشد و هرجایی نرود. سپس ادامه میدهد برای من بهتر است در لب شیرین یار طمع نداشته باشم ولی چگونه چنین چیزی ممکن است، چراکه من همچون مگسی هستم و لب یار شکر است. این غزل زمان شاه شجاع و در دورهای که شاعر با شاه روابط حسنه و مراوده و رفت و آمد داشته، سروده شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 224 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 224 حافظ
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بیخبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
سواد دیده غمدیدهام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
تفسیر و معنی غزل 224 حافظ
در زندگی از این شاخه به آن شاخه میپری و تصمیمات خودت را مدام عوض میکنی؛ بهتر است که این دفعه منطقی و عاقلانه و با سنجیدن تواناییهای خودت، به صورت جدی برای آینده تصمیمگیری کنی. قدم در راه هوا و هوس نفسانی مگذار. برای کاری که در پیش داری آیندهنگر باش و از یکدندگی بیهوده دست بردار.
قبل از شروع همه جوانب کار را در نظر بگیر. هر آرزو و هدفی را نمیتوان مفید و خوب دانست؛ شاید رسیدن به هوای دل در توان تو و به صلاحت نباشد. بهتر است که با دقت و مشورت با دیگران راههای تازهای را امتحان کنی. تو لیاقت رسیدن به بهترینها را داری. رازداری را در زندگیات پیش بگیر و همهچیز را برای همهکس بازگو مکن.
در زندگی خود دائما از این شاخه به آن شاخه می پری و بی آنکه منطقی فکر کنی پیوسته تصمیمات خود را عوض می کنی. به همین علت کارت پیش نمی رود. از خود ناامید مباش و برای آینده خود یک تصمیم جدی و منطقی بگیر و با امید به خدا آن را عملی کن. حتما موفق خواهی شد.
نتیجه تفال شما به غزل 224
- حضرت حافظ در بیت های چهارم و نهم می فرماید: ای دل اینگونه یاوه گوی نباش که به هر جای بروی یا با آدم هرزه و بی مصرف بگردی، کاری از پیش نمی بری. تو که از بزرگواری های اخلاق معنوی جهانی دیگر در این جهان هستی، نباید روش به سر بردن پیمان و محبت را فراموش کنی. به کلاه جهان داری که مانند هدهد کوچک است، مرا از راه به در مکن که من باز سپیدم نه پرنده کوچک. پس به دنبال هر چیز بی ارزشی نیستم.
- این نیت دارای رنج و درد است اما ثمره ای شیرین دارد. به شرط آنکه فعالیت، سرعت عمل، دقت و مشاوره با انسان عالمی را از دست ندهی.
- ارزش واقعی خود را بدان و مرحبا که به هر کس و ناکسی دم خور نمی شوی. پس سعی کن از سیگاری ها و معتادها دوری کنید.
- شخصی شما را در این هفته نصیحت کرد. با او با عقل عمل کن و خوابی خواهی دید که پس از آن با متانت با او رفتار کن.
- ویژگی های شما عبارت اند از: مرتب و تمیز، مقبول عامه، شاد، متعادل، رفیق باز، عاقل، صلح جو، خوشگذران، موافق، خیرخواه، با اراده، با نمک، منطقی، سخاوتمند، قابل انعطاف، خوش بین، خوشمزه و مجلس آرا. با این محاسن حیف است که با هر کس و ناکسی نشست و برخاست کنی.
- مسافرت خوب است. طلاق عملی است. ازدواج دارای مقدماتی است که هنوز فراهم نشده. تغییر شغل ایجاد می شود. تغییر مکان زود است. بیمار شفا می یابد.
- شما نیاز دارید تا با افرادی که با آنها احساس راحتی می کنید، همنشین شوید و روابط هدفمندی داشته باشید. از رنگ سبز برخوردار شوید که برازنده شما است.
تعبیر کامل غزل 224 حافظ
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بیخبر نرود
خوش به حال آن دل که پیوسته به دنبال خواهشهای دیده راه نیفتاده و به هرجا که او را فراخوانند، نپذیرفته و شتابزده به آنجا نرود.
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
بهتر این است که هوس بوسه از لبهای شیرین یار نداشته باشم، اما چگونه امکان دارد که مگس به سوی شیرینی شکر گرایش نداشته باشد؟
سواد دیده غمدیدهام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
سعی مکن که سیاهی دیدگان غمزده مرا با اشک شسته و بزدایی، چرا که تصویر خال سیاه تو در دیدگان من، هرگز از پیش چشم به دور نمیشود.
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
مانند باد صبا باش که عطر را همهجا پراکنده میسازد و مرا از بوی خوش گیسویت بینصیب مگذار، زیرا نمیتوانم بدون سر موهای بلند تو زندگی کنم.
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
ای دل، این گونه ولگرد و سبکسر مباش و بدان که با این یاوهپوییها که آن را هنر میپنداری هرگز به جایی نخواهی رسید.
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
در من مست و گناهکار با دیده خردی و خواری منگر، زیرا که آبرو و حیثیت شریعت دین با این گناه کوچک از میان نمیرود. این بیت خطاب به زاهد و افراد دیندار است که به آنها میگوید شراب نوشیدن من گناهی کوچک است و به دین لطمه نمیزند.
من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
من بینوا و ندار آرزوی دیدار یار بلند بالایی را در سر میپرورم که جز با بخشش زر و سیم نمیتوان او را در آغوش گرفت.
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
تو که به خاطر داشتن صفات عالی اخلاقی، چنان مانی که از دنیای فرشتگان بوده و از مردم این جهان برتر هستی، مطمئنم که وفا کردن به عهد و پیمانی که با من بستهای را فراموش نخواهی کرد.
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
کسی که نامه اعمالش سیاهتر و گناهکارتر از من باشد، سراغ ندارم؛ بنابراین چگونه مانند قلم، دودِ سیاه آه دل مانند مرکب از سینهام برنخیزد و به سرم سرایت نکند.
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
با پرهای تاج مانند هدهد لاغر اندام، من را گول نزن. من باشه نیستم. عقابِ سفیدم و به دنبال شکارِ کوچکی به پرواز در نمیآیم.
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
ای ساقی، شراب بیاور و اولین جام آن را به حافظ عطا کن، مشروط بر آنکه خبرش از این مجلس به خارج درز نکند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 224 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.