غزل 391 حافظ با مصرع «خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ مخاطب را از غم تعلقات دنیوی برحذر میدارد و در این زمانه که سرانجام کار بر هیچکس معلوم نیست، توصیه میکند به خوشباشی بپردازد. این غزل سراسر پند و اندرز است که شاعر با زبانی روان و ساده به بیان آن میپردازد؛ از بیوفاییهای دنیا سخن میگوید و در غنیمت شمردن فرصت باقیمانده از عمر صحبت به میان میآورد. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 391 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 391 حافظ
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
دست رنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
تفسیر و معنی غزل 391 حافظ
بسیار به آینده فکر میکنی و عاقبتاندیش هستی ولی از سرانجام کاری که در پیش گرفتهای هراسان هستی. کمحوصله شدهای، بهتر است کمی بیاعتمادی را کنار بگذاری. اگر برای رسیدن به مقصود خود از هیچ تلاشی دریغ نکردهای نتیجه همان میشود که تو میخواهی. فراموش مکن دنیا میگذرد و غم پایدار نیست، پس بهجای غصه خوردن، ایام را به شادی و دلخوشی بگذران. نگران مباش که فرجام کار بسیار نیکوست.
عمری را به کسب مال و ثروت صرف کرده ای بی آنکه هیچ بهره ای از روزهای خوش زندگی بگیری ولی بدان که زندگی برای آنکه از اندوخته هایت لذت ببری به تو فرصتی نخواهد داد. پیش از آنکه دیر شود از آنچه با رنج و زحمت بدست آورده ای کام دل بگیر که هیچ چیز ابدی و ماندنی نخواهد بود.
نتیجه تفال شما به غزل 391
- حضرت حافظ در بیت آخر می فرماید: دل حافظ را با نوای دف و چنگ و خواندن سود و غزل از راه بردم و بدنام کردم و خود نمی دانم که مجازات من گمراه و رسوا چه خواهد بود. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- شما از ته دل عاشقید. دارای طبعی لطیف هستید و می خواهید از طریق عرفان و معرفت حق، به عشق حقیقی برسید. می گویید این زندگی و این همه رنج، زحمت، غصه، وسواس داشتن، خوردن، تهیه کردن و به امور حیوانی و شهوانی دست زدن یعنی چه؟ تا کی و تا چه موقع مانند حیوانات بودن؟ مرتبا خود را سرزنش می کنید. این می رساند که بذر عرفان در قلب شما پاشیده شده است. پس با شعر حافظ خو بگیرید تا از اضطراب در امان باشید.
- به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید. این نیت نیاز به حوصله و صبر و شکیبایی دارد اما عملی می گردد. اوضاع و حال شما چنان خوب می شود که همه را مات و مبهوت خواهید کرد.
- تنها زمین قلمرو شیطان است. کمی از آن فاصله بگیرید تا از جغرافیای شیطان رها شده باشید. باید از تعلقات و وابستگی ها که چون زنجیر به پاهای اندیشه شماست، جدا شوید.
- به زودی در خواب خواهید دید که در خیابانی شلوغ، حیرت می کنید. تعبیرش اینکه: زیاد اطراف و جوانب خود را شلوغ کرده اید که اگر بدین نحو باشد، شیرازه کار از دست شما خارج خواهد شد. پس بسیار بجاست از فردی آگاه برای برطرف کردن مشکلات کمک بگیرد تا شور و شادی به شما برگردد.
تعبیر کامل غزل 391 حافظ
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
چه کاری بهتر از دلمشغولی با جام و شراب خواهد بود؟ به این دو مشغولیم تا ببینیم که عاقبت چه پیش میآید.
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن
چقدر میتوان برای دل غمخواری کرد که از عمر چیزی باقی نمانده است؟ به فرض که دل و فرجه حیات برجا و باقی نباشد، آنوقت چه میشود؟
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن
به مرغ ضعیف و ناشکیبا بگو که به فکر خودش باشد زیرا آنکس که برای گرفتاری او دام میگذارد بر او چه رحمی خواهد کرد؟
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
شراب بنوش و غصه مخور و به اندرز تقلیدگر بیاراده گوش فرا مدار. حرف شخص عامی چه ارزشی میتواند داشته باشد؟
دست رنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن
چه بهتر که آنچه را به دست میآوری در راه خواستههای دل به مصرف برسانی. آیا میدانی که پایان کار ناکامان حسرت به دل چه خواهد بود؟
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
دیشب مرشد و پیر مغان راز حکمت خطوط پیمانه شراب را شرح میداد و میگفت که برای هر خط سرانجام ما چه خواهد بود.
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
دل حافظ را با نوای دایره و چنگ و سرود از راه به در بردم تا ببینم که مجازات شخصی گمراه همچون من چه خواهد بود.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 391 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.