غزل 449 حافظ با مصرع «ای که مهجوری عشاق روا میداری» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در مطلع غزل خطاب به شاه شجاع او را معشوقی جفاکار خطاب میکند. در ابیات بعدی او را سیمرغ مینامد که نشان از عظمت و بلندمرتبه بودن ممدوح دارد و خودش را مگس که در برابر سیمرغ به چشم نمیآید اما با سماجت سعی دارد وارد عرصه سیمرغ شده و جولان دهد. این غزل در خلال دو سال و کسری تبعید شاعر در یزد سروده شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 449 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 449 حافظ
ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
ساغر ما که حریفان دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری
تفسیر و معنی غزل 449 حافظ
مشکلی برای تو پیش آمده است و به دنبال مقصر میگردی، اما همهچیز به خودت برمیگردد و آه و ناله فایدهای ندارد. کاری را که نمیتوانی انجام بدهی انجام نده. اول تواناییهای خودت را بسنج، سپس قدم در راه گذار. با ندانمکاری، خود را دچار رنج و زحمت نکن. بدون تلاش به هیچ جایی نمیرسی، باید سعی و تلاش کنی تا به هدف برسی. اشتباهات پیشین خود را با تعقل و اندیشه برطرف کن.
مشکلی که برایت پیش آمده تقصیرش به گردن خودت است. بیهوده به دنبال مقصر نگرد و تقصیر را به گردن دیگران نینداز. آنچنان که باید تلاش نکردی، در نتیجه به مقصود مطلوب نرسیدی. پس شکوه و ناله بیهوده نکن و به جای آن به تلاشت اضافه کن زیرا رنج نابرده گنج نخواهد برد.
نتیجه تفال شما به غزل 449
- در رفتار و کردار خود متعادل باش و از این کار صرف نظر کن. زیرا از عواقب آن آگاه نمی باشی و بی جهت، عجله و شتاب داری. در حالی که هنوز مقدمات آن را فراهم نساخته ای. زیرا تا پایان راه، مسافتی طولانی وجود دارد. پس بهتر است از این فکر فعلاً صرف نظر کنی و آن را به موقعیت، زمان و مکان بهتر بسپاری که به نفع شماست.
- همه فکر می کنند که شما خیلی زرنگید و قصد فریب آنها را دارید و از ناراحتی آنها خرسند می شوید، علتش این است که مغرورانه باد در بادبان کشتی سخن خود می اندازید و حرف خود را گاهی توام با اغراق بیان می دارید. پس لازم است نسبت به این موضوع تجدید نظر کنید که زیان فراوانی خواهید دید.
- به شما توصیه می کنم که رعایت پدر و مادر و همسر را بنمایید. زیرا با لجبازی کارها انجام نمی گیرد. در حالی که قلب آنان به عشق شما همیشه در تب و تاب است ولی شما مست از باده غرور، ارزش این همه عشق خالص را در نمی یابید. پس به هوش باشید که زمان را از دست ندهید.
- شما به علوم ماوراء الطبیعه و اسرار آمیز علاقه دارید و ذاتاً از پژوهشگران و فیلسوقان لذت می برید. بهتر از هر کس می توانید خصوصیات مردم را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
- دو منبع در آینده برای شما بوجود می آید و ناراحتی مالی نخواهید داشت. دشمنان در برابرتان تاب و مقاومت ندارند. به شرط آنکه اولاً خیرخواه مردم باشید ثانیاً با توکل بر خدا، به پدر و مادر و همسرتان خالصانه عشق بورزید وگرنه خدای ناکرده همیشه گرفتار خواهید بود.
- خیلی بد پیله می کنید. چرا در خصوصیات زندگی خانوادگی آنها دخالت می کنید؟ اینکار موجب دلسردی می شود. مادر و خواهر و برادر او انسان های وارسته ای هستند پس با آنها خوب باش که به نفع شماست.
- زیاد اتکا به پدر و مادر داشتید. احساس نوعی خلاء شما را پژمرده می کند. قدرت تصمیم گیری و خلاقیت شما موجب پیروزی خواهد بود. نگران نباشید.
تعبیر کامل غزل 449 حافظ
ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
ای آنکه جدایی و دوری عاشقان را روا دانسته و چاکران خود را از پیش خود دور میکنی… ادامه در بیت بعد
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
در برابر چشمداشتی که به عنایت الهی داری، تشنهکام بیابان عشق را با آب دیداری مدد برسان.
دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
جانا، دلم را ربودی و تو را حلال کردم، اما از دل من بهتر از من نگهداری نما و با او بهتر از من رفتار کن.
ساغر ما که حریفان دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
اگر تو جایز میدانی بدان، اما برای ما قابل قبول و قابل تحمل نیست که همپیالههای دیگر از جام ما شراب مینوشند.
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
ای مگس بیارزش، بارگاه بلند سیمرغ محل پرواز و تاخت و تاز تو نیست، با این کار هم آبروی خودت را میبری و هم ما را رنجیدهخاطر میکنی.
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری
تو به خاطر خطا و قصور خود از فیض این درگاه محروم شدهای، از دست چه کسی گلایه داری و برای چه داد و فریاد میکنی؟
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری
ای حافظ، از پادشاهان مقام و منصب را در برابر خدمت و حسن عمل طلب میکنند؛ تو که در این راه کار و کوششی نکردهای برای چه چشمداشت بخشش از جانب شاه داری؟
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 449 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.