ارسال از تهران به تمام ایران / تحویل ساعتی پیک در تهران

تفسیر و معنی غزل 67 حافظ: یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

غزل 67 حافظ با مصرع «یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ سوالاتی دارد که ذهن هر عاشق شیدایی را به خود مشغول می‌کند. در بیت پایانی معشوق به طعن و طنز دل دیوانه حافظ و آه دلسوز او را به تمسخر می‌گیرد. این غزل عاشقانه بدون ایهام کلی و منعکس کننده حالات روحی شاعر و اندیشه و تفکر او درباره زیبارویی دور از دسترس است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 67 را در مجله ساتین مد بخوانید.

رفع مسئولیت: فال و طالع‌بینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.

متن شعر غزل 67 حافظ

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است

تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

باده لعل لبش کز لب من دور مباد

راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو

بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد

که دل نازک او مایل افسانه کیست

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین

در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو

زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست

تفسیر و معنی غزل 67 حافظ

در دلت رویای رسیدن به مقصود را داری و برای رسیدن به آن سخت در تلاش و کوشش هستی. آنچه در طلب آن هستی مقصود خیلی‌هاست. ناامید مباش و بر خدا توکل کن. پاداش صبر و تحمل تو در این راه، رسیدن به مراد دلت است. فرصت‌هایی را که به دست می‌آوری قدر بدان و از آنها کمال استفاده را بنما.

همچنین در تعبیر دیگری آمده است:

دل در گرو کسی نهاده ای که هواخواهان بسیار دارد و این موضوع تو را دچار تردید نموده و نمی دانی که آیا او هم به کسی علاقمند هست یا نه؟ و این باعث شده که در ابراز علاقه خود نسبت به او دچار تردید شوی. توصیه می شود راز خود را با او در میان بگذاری که او تو را به دیگران ترجیح خواهد داد.

نتیجه تفال شما به غزل 67

  • شخصی مهربان، خوش برخورد، زیبا، دلربا، طناز، عشوه گر هستی که با یک نگاه دلها را تصاحب می کنی و همه را تسخیر نگاه مادی و معنوی خود می سازی اما هیچگاه دلت یک جا بلند نمیشود، بلکه پی در پی به فکر تبدیل و تغییر هستی، چرا ؟ چلچله مباش بلکه سیمرغ باش.
  • تو به قول حضرت حافظ، خانه برانداز همه هستی و او نیز خانه برانداز تو شده. عجب حیرتی بالاخره پیروزی متعلق به شماست.
  • بی پرده بگویم دل در گرو کسی یا چیزی نهاده ای و به آن فکر می کنی و تمام اندیشه و حواس شما را به خود جلب کرده است، درحالی که آینده ای بسیار درخشان در پیش رو داری. به زودی با شخصی ملاقات خواهی کرد که مسیر زندگی شما عوض می شود.
  • برای این نیت باید صبر و شکیبایی پیشه کنی زیرا هنوز کاملا روشن و و اضح نمی باشد و خام است.
  • هر کسی به او چیزی یاد می دهد و او فردی دمدمی مزاج است، بطوری که از خود اراده ای ندارد. پس شما باید کاملا از نیات او آگاه شوی، آنگاه دست به اقدام بزنی تا بعدا پشیمان نشوی.
  • برای اجرای این نیت، اصل و اساس شما اراده، علاقه، وقت شناسی، سرعت عمل و تلاش بیشتر است.
  • به زودی درهای خوشبختی از هر سو به روی شما باز می شود، بطوریکه دیگران نسبت به شما حسادت خواهند کرد. پس سعی کنید راز دل خود را کمتر به کسی بگویید، بلکه با نزدیکان خود مشورت کنید که همه قابل مشورت نمی باشند.
  • مسافرت را توصیه نمی کنم. خرید خوب است ولی فروش صلاح نمی باشد. از سفر کرده ای خبری دریافت می کنید و ملاقات و دیداری با یکی از افراد مهم دست خواهد داد و به مقامی خواهید رسید.
  • چرا پنهانی با او سخن می گویی ؟ اینکار را با جرات و جسارت انجام بده به شرط آنکه با مادر یا خواهر یا پدرت مشورت کنی.
  • پدر یا همسرت جدیدا در معامله ای زیان دیده است، به همین جهت به فکر تغییر شغل یا مکان است. به او بگویید زمان مناسبی نیست. دست نگه دارد.

تعبیر کامل غزل 67 حافظ

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

عجبا آن شمعی که دل‌ها را آتش می‌زند و خاطر‌ها را شوق می‌بخشد، از خانه کیست، جان ما را آتش زد. بپرسید که جانانه کیست و دلربای کیست.

حالیا خانه برانداز دل و دین من است

تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

آن شمع دلفروز که فعلاََ خانه خراب کن دل و دین من است. عجبا با که همخواب و همبستر است و با که همخانه می‌باشد. حاصل اینکه، مرا خراب و بیچاره کرد؛ آیا چه کسی را آباد و احیاء کند؟

باده لعل لبش کز لب من دور مباد

راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

باده لب چون لعلِ آن جانان که خدا نکند از لبِ من دور باشد، راحِ روح کیست؟ یعنی به جانِ چه کسی آرامش می‌بخشد؛ و با که پیمان بسته است که هم‌قدح شود؟

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو

بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

محض خاطر خدا بپرسید که مصاحبت آن شمعِ سعادت پرتو به پروانه کیست و یا به سبب پروانه کیست. یعنی کاتب ازل این سعادت را به پیشانی که نوشته و برای که تقدیر کرده است.

به پروانه کیست: پروانه در اینجا خط همایونی است که بنا به مقتضای مصلحتی، پادشاهان به نامِ کسی صادر کنند و آن که این دست خطِ همایونی را به صاحبش در خارج می‌رساند، او را هم پروانه گویند. در بین سلاطین عجم این خود یک منصب است.

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد

که دل نازک او مایل افسانه کیست

به این شمعِ دلفروز هر کسی افسونی می‌دمد و با مکر و حیله سعی می‌نماید که تمایل او را به خود جلب نماید. اما معلوم نشد که دلِ نازک و ظریف او به افسانه که و به چه کسی مایل است. حاصل اینکه، هر کسی برای اینکه او را به خود اختصاص دهد. قصه‌ها و افسانه‌ها می‌خواند، اما معلوم نیست که به قصه که مایل است.

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین

در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

عجبا، آن شمعِ دلفروزِ مانندِ شاه، ماه‌سیما و درخشنده‌جبین، مروارید یکتای که و گوهر یکدانه کیست یعنی جگرگوشه کیست؟

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو

زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست

به آن جانان گفتم: آه از دلِ دیوانه حافظ که در فراق تو چه می‌کشد. در حالی‌که زیر لب می‌خندید گفت: دیوانه کیست؟ یعنی من او را دیوانه نکرده‌ام و از دیوانگی او خبر ندارم. مرادش این است که هرکسی تو را دیوانه کرده به او شکایت کن.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 67 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته

میانگین امتیازات 5 / 5. مجموع آرا: 12

تا حالا به این پست امتیازی داده نشده ): دوست داری اولین نفر باشی؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *