غزل اول حافظ با مصرع «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که در ابتدا اشاره میکند که سختیها و دشواریهای پیشبینی نشدهای در زندگی فعلی شما رخ داده است که در حال دست و پنجه نرم کردن با آنها هستید. اما در ابیات نهایی ناگهان ورق برگشته و با ایجاد امیدواری به شما خواهد گفت که از مشکلات رهایی جویید. شرح کامل تفسیر و معنی غزل اول حافظ را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل اول حافظ
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزل ها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
تفسیر و معنی غزل اول حافظ
دلی پاک داری و همواره نیتهای تو خیرخواهانه هستند. افراد ریاکاری هستند که با سنگاندازی مانع حرکت تو میشوند. از دو رنگی و ریاکاری اطرافیانت رنج میبری و در این فکر هستی که چگونه با افراد دورو و نیرنگباز اطرافت رفتار کنی. درمان این افراد فقط به دست خدا ممکن است، پس به جای غصه خوردن سعی کن در انتخاب دوستان و همنشینان تجدید نظر کنی.
صبر و بردباری کلید حل تمامی مشکلات است، میتوانی با کمی تفکر و اندیشه کارهای خود را به خوبی پیش ببری. ناامیدی را از خود دور کن و به لطف خداوند بزرگ امیدوار باش. هرچند از دوری یار (یا مقصود خویش) بیخواب و بیقرار هستی ولی برای رسیدن به اهداف خود تقوی پیشه کن که روز وصال بسیار نزدیک است.
ساده بینی و سهل انگاری در امور زندگی مسائل را پیچیده تر و دشوارتر می کند. دیدگاهت را نسبت به اطرافت عمیق تر کن و بر آسایش امروزی تکیه مکن که گذراست. به فکر آینده باش و اگر می خواهی به مقصود خود برسی دست از خودخواهی و یکدندگی بردار و هرگز از یاد خدا غافل مشو و در تصمیم گیری های مهم با افراد با تجربه مشورت کن و به نصایح آنها عمل نما.
نتیجه تفال شما به غزل 1 حافظ
- صبر پیشه کن، نوبت شما نیز خواهد رسید اما در این راه مشکلاتی وجود دارد که باید با صبر و شکیبایی گام برداری.
- نگرانی شما بی مورد است. سخن خردمندی که دیروز با شما صحبت کرد، حتما به کار گیرید و از فرصت های پیش آمده بهره مند شوید.
- کار را با جدیت و تلاش دنبال کن. سادگی هم اندازه ای دارد. قدری رازدار باش ولی خودکامه نباش.
- کاری که در نظر دارید، دشواری دارد اما غیر ممکن نمی باشد. ولی با توکل به خداوند موفق می شوید و از عیب جویی دیگران هم هراسی به دل راه ندهید، بگذار حسودان هر چه می خواهند بگویند، شما با یکی از بستگان مشورت کنید.
- اگر نیت عشقی دارید، او خیلی به شما عشق می ورزد اما تودار است و خجالت می کشد، پس شما قدری حوصله کنید و به او فرصت بدهید.
- اگر نیت شما ازدواج است، ازدواج عملی است. اگر نیت شما تحصیلیست، از نظر تحصیلی، موفقیت با شماست اما اگر نیت شما بیمار است، بیمار بدتر می شود. اگر نیت شما، سفر کرده ای است، سفر کرده فعلا نمی آید. خبر بدی در چند روز آینده خواهید شنید ولی ناراحت نشوید. پس از آن خبرهای خوشحال کننده ای دریافت می کنید.
- اگر منتظر برگشت کسی هستید، صبر کنید، او بر می گردد. بدانید برنده، همیشه گام های متعادلی بر می دارد ولی بازنده یا خیلی کند است یا خیلی تند.
- شما انسانی مهربان، دلسوز از خود گذشته و با فرهنگ هستید. حیف است با افرادی جاهل، پست و نادان نشست و برخاست کنید و یا به سخنان آنان توجه کنید. شما به اصل و ریشه خانوادگی محکم خود توجه داشته باشید.
- ملاحت و با نمکی شما همه را خواسته و ناخواسته عاشق می کند، پس مغرور نباشید.
- چرا با سخنان نیش دار خود دیگران را آزار می دهید؟ اگر چه از صمیم قلب مهربان هستید اما زبانی نیش دار دارید. حتی در سخن گفتن توجه کنید که دیگران را نرنجانید. به پدر و مادر خود بیشتر توجه کنید و دلشان را به دست آورید.
- آنچه شما نیت کرده اید، اگر چه عین واقعیت است ولی هر واقعیتی نیاز به مقدماتی دارد، پس نگران نباشید. مقدمات این نیت فراهم می شود.
تفسیر کامل غزل 1 حافظ
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
این بیت ملمع است و مصراع اول را از یزید میدانند ولی علامه قزوینی این انتساب را کار دشمنان حافظ میداند تا خوانندگان را به حافظ بدبین کنند.
معنای بیت چنین است: هان ای ساقی، جام باده را به گردش آور و با دست خود آن را به دست من برسان. چه اینکه عاشقی نخست سهل و ساده به نظر آمد، اما در این راه سختیهایی رخ داد.
اینکه عشق در نگاه اول آسان نماست ولی خطرها و مشکلات زیادی در پی دارد، از مضامین تکراری در اشعار حافظ است. از آن جمله میتوان به بیت «ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد» در غزل ۱۵۹ حافظ «نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد» و بیت «تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول / آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل» در غزل ۳۰۷ حافظ «هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل» اشاره نمود.
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
به امید نافهای بویا که عاقبت باد بهاری از خم گیسوی آراسته و مشکبوی یار بگشاید، دلهای عاشقان از رنج انتظار خون شد.
به بیان دیگر زلف او در برابر باد صبا مقاومت میکرده و اجازه نمیداده که باد صبا آن را بگشاید تا بوی خوش گیسوی او تسلیبخش دل عاشقان باشد. پس دلهای بسیاری از شدت انتظار و بیقراری خون و طاقتها طاق شد.
- واژه «بو» در این بیت به معنای رایحه و نیز معنای امید و آرزو بکار گرفته شده است.
- واژه «تاب» به دو معنای پیچ و شکن (زلف) و رنج و شکنج (عاشقان) اشاره دارد.
- واژه «مشکین» هم رنگ سیاه و هم منسوب به مشک و دارای بوی مشک معنا میدهد.
نافه: کیسه مشک. برای مطالعه بیشتر درباره نافه به معنی بیت دوم از غزل ۳۰ حافظ مراجعه کنید.
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
در اقامتگاه یار مرا زندگی و خوشی با ایمنی و آسودگی ممکن نیست؛ چرا که زنگ کاروان صدا میزند: برای کوچ کردن کجاوهها را بر پشت چهارپایان قرار دهید و بار خود را ببندید.
برخی عیش را به معنای «زندگی» نیز گرفتهاند اما در این غزل «خوشی و خوشگذرانی» مناسبتر است.
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
اگر پیر مغان (رهبر طریق روحانی) در طی مراحل سلوک به تو فرمان دهد که سجاده را برخلاف شرع به می آغشته کن، بپذیر هرچند که حکمت آن را ندانی. چراکه پیر سالک از طریقه رهروی نیک آگاه است.
نظیر این تعبیر در بیت «چو پیر سالک عشقت به می حواله کند / بنوش و منتظر رحمت خدا میباش» در غزل ۲۷۴ حافظ «به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش» نیز تکرار میشود.
حافظ برای رفع «ریا و ریاکاری» به شراب که در نظر زاهدان ریایی نجس است اشاره میکند و آن را مایه پاکی سجاده میداند.
پیر مغان را در دو معنای «رهبر زرتشتیان» و «پیر میفروش» تعبیر کردهاند و بهاءالدین خرمشاهی معنای دوم را صحیحتر میداند.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
در این شب تاریک، ترس غرق شدن و غرقابی این چنین ترسناک گرفتاریم؛ دل آسودگان و آسوده خاطران حال ما را نمیدانند.
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
کارم یکسره از خودرائی و خودکامگی به رسوایی و زشتنامی منتهی شد، رازی که بر سر انجمنها گفته شود، پنهان نمیماند.
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
اگر جمعیت خاطر و فراغ دل میجویی، از یاد محبوب هیچگاه غافل مباش. هرگاه کسی را که دوست میداری دیدار کنی، دنیا و اسباب آن را فروگذار و رها کن.
غایب بودن به معنای حضور قلب نداشتن در محضر او است و برخی گفتهاند کسی که خودپرستی پیشه کرد، همه توجهاش را به خود میدهد و از دوست غایب میشود پس مصراع اول کنایه به دوری از خودپرستی است و در مصراع بعد به دوری از دنیا اشاره میکند. یعنی برای رسیدن به آنکه دوست داری، از خودت و از دنیاپرستی دست بکش.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل اول حافظ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.
دیدگاهها (2)