غزل پنجاه و هفتم حافظ با مصرع «آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در این غزل زیباییهای ظاهری ممدوح و همچنین پاکدامنی و هنرمندی او را به تصویر میکشد و در انتها میخواهد حافظ را گرامی دارد. این غزل در زمان سلطنت امیر مبارزالدین و ولایت عهدی شاه شجاع و پیش از حمله به تبریز سروده شده و تمامی در تمجید شاه شجاع است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 57 حافظ را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل پنجاه و هفتم حافظ
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست
تفسیر و معنی غزل 57 حافظ
در راه رسیدن به مقصود دچار گرفتاری و مشکلاتکسی را که از ته دل دوستش داری از تو دور خواهد شد و به شدت افسرده و غمگین خواهی شد. اما با ایمان به خدا و صبر میتوانی این غم و غصه را از خودت دور کنی و این جدایی را تحمل کنی. عشق و محبت گره از مشکل تو میگشاید.
تو محسنات زیادی داری که باید بر آنها تکیه کنی و با کمک آنها بر مشکلات فائق شوی. شاید این روزها دلتنگ هستی ولی فکر نکن که دیگر که دیگر دنیا به پایان رسیده، اتفاقات خوشایند بسیاری در آینده منتظر تو هستند که دل مرده تو را زنده خواهند کرد. به امید رحمت الهی باش.
به کسی علاقمند هستی که شخصی موفق و خوش خلق و مهربان است. او انسانی مقبول و مورد احترام است، اکنون مدتی است که بین شما جدایی افتاده است و این تو را به شدت غمگین و بی تاب کرده است، اما بدان که این وضعیت موقتی است و به خواست خدا در کارت گشایش خواهد شد، زیرا او نیز قدر تو را می داند و برایت ارزش قائل است.
نتیجه تفال شما به غزل 57 حافظ
- حضرت حافظ در بیت ششم می فرماید: این مساله دشوار را با چه کسی می توان در میان گذاشت که آن سنگدل بی مهر عاشقان را به زاری میکشد. در حالی که نفس جان بخش او چون نفس عیسی، دم مریم است که مرده را زنده میکند.
- در بیت آخر به شما یاد می دهد که حافظ از گروندگان آیین محبت است. عزیزش بدار چه عفو و عنایت بسیاری از جان های پاک و گرامی به همراه اوست. پس عزیز، شما نیز چون حافظ می دانید که یارتان نفسی جان بخش دارد ولی بدانید که اگر او این صفت را دارد، شما نیز چون حافظ به مقام صفا و پاکدلی رسیده اید. پس چیزی از او کم ندارید. ارزش خود را بدانید. اگر با صبر و حوصله، عمل و با یکی از بستگان نزدیک مشورت کنید، حتماً حتماً موفقیت همراه شماست.
- او ممکن است بر اثر پیش آمدی از شما دور شود. در این صورت، افسرده می شوی بطوریکه نمی دانی ناراحتی خود را با چه کسی در میان بگذاری. در این حالت، نذر کن و سوره مبارکه الفرقان، آیه ۱۰ تا ۵۰ را با حضور قلب و معنی، یک هفته متوالی بخوان که گشایش حاصل می شود.
- خبری دریافت می کنی. فعلاً مسافر نمی آید. بیمار به همان وضع به زندگی ادامه می دهد. طلاق عملی می شود ولی برای ازدواج زود است. مسافرت را توصیه می کنم و شربت گلاب و نسترن را برایت توصیه می کنم.
- یکی از نزدیکان، از شما سخت رنجیده. فوری دل او را بدست بیاورید که بی اندازه مشتاق شماست.
- آدمی مهربان، باصفا و بی آلایش هستی. سعی کن نقاط ضعف دیگران را به رخ آنها نکشی که ۵ انگشت یکسان نیست.
- بدان که هراس برنده از باختن به آن اندازه ای نیست که بازنده باطناً از برنده شدن دارد. پس بدان تو حتماً برنده اصلی هستی و به آرزویت می رسی.
- فکری که دیروز در مورد این نیت نموده ای، چندان به صلاح نمی باشد. بلکه با یکی از عزیزان در اینباره بیشتر به شور و مشورت بپردار.
تعبیر کامل غزل 57 حافظ
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
آن سبزهرو که ذوق و لذت عالَم با او است. چشم میرنگ (مایل به قرمز) و لب متبسم و دل شاد با او است. یعنی آن سبزه خندان رو، متبسم لب و خرم دل است. نه کریهرو و غمگین دل.
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
اگر چه پادشاهان، شیرن دهنان هستند، امّا آن جانان، سلیمان زمان است که خاتم، مالِ او است. یعنی هر محبوبی برای خودش پادشاه است، امّا جانان ما از همه سَر است. زیرا که خاتمِ حُسنِ جمال با او است. حاصل کلام: جانان ما، خاتمِ محابیب است، زیرا حُسنِ لطافت در او ختم شده است.
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
آن دلبر عزم سفر کرده، زیبا رو و پاکدامن و کامل هنر است. پس البته همّتِ پاکان دو عالم با او است. یعنی این همه محسّناتی که در او وجود دارد. لازم است تمام انبیاء و ملائک یار و کمک او باشند.
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
آن خال سیاه که در صورت گندمی جانان است. سِرّ دانهای که آدم را گمراه کرد در آن خال است. یعنی سِرّ دانۀ گندمی که سبب خروج حضرتِ آدم از بهشت شد. با آن خالی است که در رُخِ گندمی جانان است. هر کسی که آن خال را ببیند و دل بدان ببندد. حضور و صفا و آسایش را وداع گوید.
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
دلبرم نیت سفر بسته، محضِ رضای خدا،ای یاران درمانم کنید. چه کنم و دلِ مجروح خود را چگونه درمان کنم که مَرهَم در نزد آن جانان است. یعنی دل تحملِ فراق آن جانان را ندارد و مضطرب است پس چارهای کنید تا اندکی قرار و آرامش پیدا کنم.
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
این نکته را به که میتوانم بگویم که آن سنگین در حالیکه دارای دَمِ مسیحایی است ما را هلاک کرد. یعنی جانان، با اینکه این خصوصیت عیسی را که با نَفَسِ خود مرده را زنده میکرد، داشت، ولی ما را هلاک کرد. پس این را به که بگویم که یک مصلحتِ متناقض است.
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست
ای جانان، حافظ از دوستان و از جملع معتقدان است، پس عزیزش بدار. زیرا از بسیاری از ارواحِ اولیاء و انبیاء با او است. یعنی حافظ از احبّای پاک و پاکدامن است. پس عزّت و احترامش کن. زیرا بسیاری از ارواح طیبه معین و ظهیر او است.
حاصل کلام: حافظ جزو اهل الله میباشد. او را با سایر احبّا و دوستان قیاس مگیر.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل پنجاه و هفت حافظ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.