ارسال از تهران به تمام ایران / تحویل ساعتی پیک در تهران

تفسیر و معنی غزل 186 حافظ: گر می فروش حاجت رندان روا کند

غزل 186 حافظ با مصرع «گر می فروش حاجت رندان روا کند» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ عقیده دارد اگر می‌فروش به رندان شراب بدهد، خداوند گناه ایشان را بخشیده و بلا را دور می‌کند. در ادامه عدالت را در دادن جام باده شرط می‌داند و بصورت ضمنی به ریاکاران می‌گوید عدل و انصاف از زهد بهتر است. در این غزل حافظ در مقام اعتراض به گفته‌های شاه نعمت الله ولی برآمده و محترمانه نظریات این عارف را رد کرده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 186 را در مجله ساتین مد بخوانید.

رفع مسئولیت: فال و طالع‌بینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.

متن شعر غزل 186 حافظ

گر می فروش حاجت رندان روا کند

ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

ساقی به جام عدل بده باده تا گدا

غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

حقا کز این غمان برسد مژده امان

گر سالکی به عهد امانت وفا کند

گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که ره عقل و فضل نیست

فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد

وان کو نه این ترانه سراید خطا کند

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت

عیسی دمی کجاست که احیای ما کند

تفسیر و معنی غزل 186 حافظ

آنچه می‌طلبی و خواسته قلبی توست، به سادگی بدست نمی‌آید. زندگی بالا و پایین بسیار دارد، گاهی به پیروزی می‌رسی و گاهی در آن شکست می‌خوری. ناامید شدن هیچ سودی نخواهد داشت. غصه نخور و شادابی و طراوت روحی خودت را حفظ کن.

همچنین بایستی به لطف خدا امیدوار باشی. اگر تمام وجودت را از خدا بدانی زندگی بر تو بسیار آسان می‌گردد. به زودی رنج‌ها و سختی‌های تو پایان می‌یابند. همواره عدالت را رعایت کن و دست بخشنده داشته باش.

همچنین در تعبیر دیگری آمده است:

دستگیری از مردمان نیازمند و محتاج بهترین کارها در نزد خداست و پاداشی بزرگ و بخشش و عفو در پی خوهد داشت. پس هرگز از این امور غافل مشو و بدان که هرچه اتفاق می افتد خواست خداست و دخالت در کار خدا بی مورد است. قسمت تو خیر است اما همت نیز شرط بزرگی در رسیدن به مراد است. پس با همت عالی به تلاش خود ادامه بده که به مقصود خواهی رسید.

نتیجه تفال شما به غزل 186

  • اگر فکر می کنید که راه خطا رفته اید، هر چه زودتر، تغییر مسیر بدهید که خداوند یاور شماست. اگر شکست را قبول کنید، پیروزی را در آینده نزدیک شاهد خواهید بود و زمانی که حتی فکرش را نمی کنید، همگام و همراه کامیابی و اجرای نیت خوب خواهید بود. پس اقدام کنید و با اراده، تغییر مسیر بدهید.
  • حضرت حافظ در بیت های اول، چهارم و هشتم می فرماید: اگر باده فروش، نیاز قلندران را برآورد، خداوند بلا را از او دفع می کند و گناهش را می بخشد. اگر رهروی در طریق معرفت، بار امانت و طاعت و بندگی را به مقصد برساند و بر پیمان روز آغاز استوار بماند، یقین بداند که مژده ایمنی از آسیب ها و غم های جهان به او خواهد رسید.حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
  • از همین امروز، دامن همت بر کمر ببندید و اقدام کنید و از امور گذشته، به کلی خود را پاک سازید و با سرعت، تلاش و فعالیت ساختمانی جدید بسازید زیرا اندیشه گذشته بسیار زیان آور است. قافله عمر می گذرد. پس دمی را دریاب که با شادی بگذرد.
  • با سیگاری و معتادها هنگام و همراه نباشید. کسانی که در کمین خانواده شما هستند و با حیله، قصد ضربه زدن دارند، پس لازم است مدتی معاشرت ها را اندک و کوتاه تر سازید.
  • پدر همسر شما ناراحت است و زیان دیده. او را دلجویی کنید. ۴ فرزند در طالع دارید و مسافرت عالی است.
  • ویژگی های شما عبارت اند از: با وفاترین فرد، مغز دار، مخترع، با معرفت، خیرخواه، زیرک و ناقلا، فرشته خو، مرموز، محبوب، صلح و کمک رسان، مهربان، نرم خو و ظریف، طبع و شکننده، پایدار در دوستی، بدون خطر، عاشق خانواده و اهل گردش.

تعبیر کامل غزل 186 حافظ

گر می فروش حاجت رندان روا کند

ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

اگر پیر مغان نیاز رندان را برآورده کند و به آنان شراب بدهد؛ خداوند به سبب این بخشندگی گناه میخواران را مى‌بخشد و از آنان دفع بلا مى‌کند.

ساقی به جام عدل بده باده تا گدا

غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

ای ساقى، به همگان جام شراب مساوى و برابر بده تا در این میان، درویش از روى رشک و حسد فتنه و آشوب برپا نکند.

حقا کز این غمان برسد مژده امان

گر سالکی به عهد امانت وفا کند

اگر پوینده وادى عشق در حفظ امانت به عهد خودش وفا کند، به یقین مژده رهایى و آسودگى از این همه غم خواهد رسید.

گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند

ای دانشمند، چه رنج و چه آسایش، هرکدام که در زندگى پیش مى‌آید، همه از جانب خداست؛ آن‌ها را به دیگران نسبت مده.

در کارخانه‌ای که ره عقل و فضل نیست

فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

در کارگاه آفرینش که عقل و فضل راه ندارند، چرا خرد ناتوان انسان کنجکاوى و فضولى مى‌کند؟

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد

وان کو نه این ترانه سراید خطا کند

ای مطرب، آهنگى بنواز تا شاد باشیم، زیرا که هیچ‌کسی پیش از آنکه اجلش سر برسد نمى‌میرد، و کسى که این ترانه را نسراید، خطا کرده است.

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

ما را که بر اثر درد عاشقی و مصیبت خماری در حال احتضار هستیم، یا رسیدن به یار و یا شراب خالص معالجه مى‌کند.

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت

عیسی دمی کجاست که احیای ما کند

جان و عمرم در خواهش شراب تمام شد و حافظ در آتش عشق سوخت. مسیحا نفسى کجاست که ما را دوباره زنده کند؟!


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 186 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته

میانگین امتیازات 5 / 5. مجموع آرا: 12

تا حالا به این پست امتیازی داده نشده ): دوست داری اولین نفر باشی؟

دیدگاه (1)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *