غزل 194 حافظ با مصرع «سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که درمورد معشوقانی است که بوی گل یاسمن میدهند، صورتهایشان همچون فرشتگان زیباست و نشستن آنها غبار غم را از خاطر فرومینشاند. این غزل حاصل کار ایام جوانی اوست. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 194 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 194 حافظ
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند
ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند
ز رویم راز پنهانی چو میبینند میخوانند
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
تفسیر و معنی غزل 194 حافظ
اگر بنا باشد در راه رسیدن به آرزوهای خودت جابزنی و ناامید باشی که هرگز به خواسته دلت نمیرسی. از سختیهای کوچک رنجیدهخاطر مشو، در راه رسیدن به مقصود بایستی سختیهای بسیاری را تحمل کنی؛ تو به راحتی با همت و ارادهای که داری میتوانی به پایان مسیر نزدیک شوی.
تدبیر کار خودت را نباید به دست دیگری بدهی، پس به کمک دیگران دل نبند که ممکن است رفیق نیمه راه تو باشند. فقط بر خود و خدای خودت تکیه کن. نگران گرفتاریهای اخیرت نباش که به زودی حل میشوند.
یک نفس دیدار او در دل تو بذر نهال عشق را کاشت و تو به شدت پابند و علاقمند به او شدی. گرچه تو در این مورد سکوت کرده ای، ولی او راز دلت را در چشمانت می خواند و اگر می بینی از تو روی می گرداند حکایت کهن ناز یار است که تو باید به بهترین روش آن را تحمل کنی. به خدا توکل کن که به مراد دل خواهی رسید.
نتیجه تفال شما به غزل 194
- ویژگی های شما عبارت اند از: جذاب، هوشیار، اهل سوال، اسرار آمیز، مغرور، مخترع، زیرک، ناقلا، با وفا، رفیق باز، حساس، کمال گرا، با حس ششم قوی، اهل رقابت و مهربان.
- انسان ساده دل و مهربانی می باشید و به حرف دیگران زود اعتماد می کنید. بعضی اوقات در درونتان نبردی سخت آغاز می شود تا جایی که هر کس شما را می بیند، به حالت ویژه شما پی می برد. شما از زندگی نسبتاً خوبی برخوردارید و دیگران غبطه شما را می خورند، پس جای گله و غصه وجود ندارد و این رنج ها و ناراحتی ها و مریضی ها زود گذر است. مردم بدبختی هایی دارند که شما از آن غافل می باشید. بر خدا توکل کنید.
- اگر کسی با شما یکدل و یکرنگ نیست، اشتباه می کند ولی شما باید ارزش واقعی و شخصیت خانوادگی خود را بدانید و با افراد ناباب و بیهوده گو، نشست و برخاست نکنید. از سیگاری ها و افراد معتاد جداً دوری کنید زیرا روزهای بس سعادتمندی در انتظار شما می باشد.
- این نیت با صبر و حوصله عملی است. بیماری اهمیتی ندارد. قرض را همه دارند و ادا می شود. از مسافر خود دل تنگ نباشید که حال و اوضاع او خوبست. ۴ فرزند در طالع شما می باشد که آخری موجب دردسر شما می شود. چیزی گم کرده اید. نزد یکی از دوستان و آشنایان است. به زودی پیدا می شود. به مشاهد متبرکه بروید و دعا کنید و نذر خود را ادا سازید و سوره مبارکه النازعات را با حضور قلب و معنی بخوانید که گشایش حاصل می شود.
- رنگ سبز برازنده شما است زیرا نشانگر آزادگی، وارستگی، احساس و امید است و احساس بی عدالتی که در درون شما است، از بین می برد و آسیب پذیری شما را کمتر می کند. شما را ترغیب به کارهای مهم ساخته و حس ریسک کردن شما را تقویت می کند.
- اتکاء به نفس خود را از دست داده اید و در درون شما فریادی است که ابهام برانگیز می باشد. درحالیکه این غوغا کاملاً بی منطق و بی جهت می باشد و شما خود به آن دامن می زنید.
تعبیر کامل غزل 194 حافظ
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
وقتی زیبارویان خوشبوی یاسمنبو در کنار بنشینند، غبار اندوه را از میان برمیدارند و وقتی که ستیزهجویی میکنند، آرام و قرار را از دل میبرند.
به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
وقتی دلها را به کمند ستم میبندند، برای همیشه میبندند و وقتی جانها را از سر زلف معطر خود رها میکنند، برای همیشه پراکنده و دور میسازند.
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
پس از یک عمر، وقتی یک لحظه با ما بنشینند زود برمیخیزند و به هنگام برخاستن نهال شوق در دل و خاطره مینشاند.
سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند
اگر به اشک گوشهگیران التفات کنند گوهر به چنگ میآورند و اگر بدانند که دعای سحر خیزان مستجاب میشود، روی مهربانی از سحرخیزان برنمیگردانند.
ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند
ز رویم راز پنهانی چو میبینند میخوانند
وقتی میخندند از دیدگانم اشک سرخفام روان میسازند و وقتی رویم را میبینند راز نهان را از چهرهام میخوانند.
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
کسی نیست که گمان کند درد عاشق آسان درمان میشود. کسانی که میخواهند درد او را درمان کنند، درمانده میشوند.
چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند
آنها که مانند حسین منصور حلاج بهرهای از مراد دارند بر سر دار رفتهاند و وقتی حافظ را به این درگاه دعوت میکنند او را از درگاه میرانند.
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
وقتی به این درگاه روی نیاز میآورند آنها ناز میکنند و اگر با این درد عشق، سراغ درمان را میگیرند، در کار خود در میمانند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 194 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.