غزل 198 حافظ با مصرع «گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ از محبوب میپرسد چه زمانی مرا با بوسهات به کام خواهی رساند و او به طنز میگوید به خواسته تو عمل خواهم کرد. حافظ لب یار را گرانقیمت میداند و یار جواب میدهد هرچه گران باشد، خریدنش ارزشش را دارد. این غزل با بهرهگیری از صنایع بدیعی به صورت سوال و جواب در مدح تورانشاه و در سنین پختگی شاعر سروده شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 198 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 198 حافظ
گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند
گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا در این معامله کمتر زیان کنند
گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند
گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود
گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند
گفتم که خواجه کی به سر حجله میرود
گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند
تفسیر و معنی غزل 198 حافظ
فرد قدرتمند و با ارادهای هستی و هر چه را بخواهی میتوانی بدست بیاوری؛ پس از جای برخیز و هرآنچه خواهی انجام بده تا به آرزوی دلت برسی. هرچند ناخودآگاه احساس غرور و خودپسندی در اعماق جان تو قرار دارد اما آن را فراموش نما، دلهای دیگران را شاد کن و با این کار دعای آنها را با خود همراه ساز.
وجودت را از مهر و محبت لبریز کن تا غمها از آن خارج شوند و بتوانی راه دین را پیدا کنی. با خدا باش و پادشاهی کن تا از برکت لطف او به قلههای موفقیت برسی. مشورت با بزرگان را فراموش نکن که راه نجات است. به زودی به کام دل خودت خواهی رسید.
به زودی به مراد دل خود خواهی رسید و آنچه که آرزویش را داری به دست خواهی آورد. البته در مقابل باید بهای سنگینی را پرداخت کنی، اما بدان که در این معامله ضرر نخواهی کرد. دلهای دیگران را شاد کن تا خدا نیز در پاداش تو دلت را شاد و خرسند نماید.
نتیجه تفال شما به غزل 198
- ویژگی های شما عبارت اند از: قابل اعتماد، خوش باطن، دقیق، سیاستمدار، مصمم، اهل کشف، نمک شناس، منطقی، با وجدان، باهوش، رفیق دوست، مرموز، با سلیقه، بی ریا، غیر خود نما، کم توقع، سخاوتمند، بی قرار، زود فهم، پاک، نکته سنج و باریک بین.
- حضرت حافظ در بیت های دوم تا چهارم می فرماید:
- به درستی گفتم که به بهای یک بوسه لبت، خراج و مالیات کشور پهناور مصر را طلب میکنی. محبوب جواب داد در این معامله برای شما زیانی وجود ندارد.پرسیدم به نوک و نقطه موهوم دهان تو که کلمه خارج می شود، چه کسی راه پیدا می کند؟ جواب داد این داستانی است که باید با نکته سنج عشق در میان گذاشت نه با عقل ضعیف.
- به یار گفتم عبادت بت را نکن و با خدا باش، گفت در کوی عشق ما از بت پرستی به خدا پرستی راه می یابیم.
- اگر چه شما شخصی دقیق و قابل اعتماد هستید اما نکات ضد و نقیض هم دارید. پس تردید را از دل بیرون کنید و کارهای خود را با توکل بر خدای یگانه انجام دهید اما راز دل خود را با هر کسی در میان نگذارید که همه راز دار نمی باشند و از کاهی، کوهی برای شما می سازند و نسبت به زندگی شما حسادت می کنند اما اگر خواستی درد دل کنی، با پدر و مادر یا راز داری اینکار را انجام بده.
- شما به این نیت تا آخر این ماه دست می یابید و جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد. بهتر است به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذرخود را ادا کنید که در انجام نیت شما تعجیل شود. پس بر شما مبارک است. دستی که گشاده است، می برد و می آورد رهنمون می شود به خانه ای که نور دلچسب آن، گرمی بخش است.
تعبیر کامل غزل 198 حافظ
گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند
گفتم: چه وقت دهان و لب تو با بوسه کام دل مرا برآورده میسازند؟
گفت: خواسته و فرمان تو بر روی چشم، هر چه بگویی همان کار را خواهند کرد. این پاسخ محبوب طعنهآمیز است.
گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا در این معامله کمتر زیان کنند
گفتم: لب شکرین تو مالیات و خراج کشور مصر را در برابر یک بوسه خواهان است.
گفت: در این داد و ستد کمترین ضرر و زیان را میکنند یعنی معاملهای سودمند است. در زمان حافظ مردم مصر به عنوان مالیات شِکَر به حکومت وقت میدادند و چون مصر یک سرزمینی وسیع بوده، خراج آن ارزش بسیار داشته است.
گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند
گفتم: چه کسی به دهان کوچک تو راه یافت و آن را بوسید یا اینکه چه کسی بر راز دهن تنگ تو آگاهی یافت؟
گفت: این داستانی است که تنها با شخص نکتهسنج دقیق میتوان در میان گذاشت.
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند
گفتم: بت پرست مباش و با خدای بینیاز همصحبتی کن.
گفت: در دیار عشق هر دو کار را انجام میدهند.
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
گفتم: خوشا حال و هوای میخانه که غم را از دل میزداید.
گفت: خوشا به حال آنان که دلی را شاد میسازند. منظور محبوب پیر میفروش است که با دادن شراب به مردم غم دل آنها را میزداید.
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند
گفتم: شراب نوشیدن و خرقه پوشیدن راه و رسم دینداری نیست. یعنی مخالف مذهب است اینکه با پوشیدن خرقه ظاهر متشرع داشته باشی اما در پنهانی شراب بنوشی.
گفت: این کارها در مذهب پیر مغان معمول و مرسوم است. پیر مغان رهبر آیین زردشتی و همان میفروش است.
گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود
گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند
گفتم: فرد سالخورده چه سودی از لب سرخ شیرینلبان میبرد؟ یعنی کسی که پیر شد، لذتی از وصال نمیبرد.
گفت: شیریندهنان به وسیله بوسهای شیرین او را جوان میکنند تا جوانی و عشق از سر بگیرد.
گفتم که خواجه کی به سر حجله میرود
گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند
گفتم: خواجه چه زمانی به حجله عروسی قدم میگذارد؟ خواجه به فرد بزرگ و محترم گفته میشود و به نظر میرسد در اینجا مقصود از خواجه اسم فردی خاص بوده است.
گفت: در آن زمانی که مشتری و ماه در آسمان قرین یکدیگر شوند. اشاره به احوال نجوم و تشخیص طالع و اتفاقات روی زمین بر اساس حرکت ستارگان دارد.
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند
گفتم: حافظ پیوسته برای دولت و دستگاه او دعا میکند که همواره در سعادتمندی و اوج قدرت باشد.
گفت: نه تنها حافظ بلکه فرشتگان هفت آسمان هم همین کار را میکنند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 198 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.