غزل 204 حافظ با مصرع «یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ با حسرت و اندوه از زمانی یاد میکند که ممدوح در پنهان به او نظر لطف و مهربانی داشته است، در آن زمان ناز و عتاب چشم یار و شیرینی بوسهاش در هم آمیخته و حافظ را مرده و زنده میکرده است. این غزل زمانی سروده شده که شاعر بر اثر بدگویی معاندین پیش شاه شجاع، از محبت شاه محروم شده و دوران سختی را میگذرانده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 204 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 204 حافظ
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم میکشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود
یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
یاد باد آن که رخت شمع طرب میافروخت
وین دل سوخته پروانه ناپروا بود
یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب
آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود
یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایتها بود
یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
یاد باد آن که به اصلاح شما میشد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
تفسیر و معنی غزل 204 حافظ
روزهایت با یادآوری خاطرات خوش و شادیهای دوران گذشته میگذرد و این خاطرات آنقدر شیرین هستند که مرورشان باعث آرامش قلبیات میشود اما باید بدانی که سرگرم شدن به گذشته تو را از پرداختن به زمان حال غافل میکند.
شک و تردید را در مسیر عشق و دوستی به دل خود راه مده. دوستان صمیمی و دلسوزت را از خود دور مکن. گذشته گذشته است، به فکر آینده باش تا مطابق میل خود آن را بسازی. با قدرت اراده میتوانی آنچه را از دست دادهای، دوباره بدست بیاوری.
آنچه ذهن تو را پر کرده مرور خاطرات گذشته است. گذشته هرچه بود تمام شد. سرگرم شدن به گذشته انسان را از حال غافل می کند. به امروز خود بیاندیش و فردایت را با تلاش بسیار بساز که دیروز در دیروز دفن شد. اکنون فردا در انتظار توست، فردایی روشن با تلاش و کوشش مداوم تو.
نتیجه تفال شما به غزل 204
- ویژگی های شما عبارت اند از: ساده، بی ریا، مهربان، صمیمی، خوش باور، تند خو، عصبانی، بی کلک، پر حرف، سخنران، اهل دل، عارف مسلک، شاد، نا آرام، متلاطم، جوشی، ولخرج، وسواسی، دلی با استعداد و اهل کتاب و مطالعه و فیلم.
- حضرت حافظ در بیت های دوم تا چهارم می فرماید: آن لحظه که نگاه تو با ناز و ملامت جان می گرفت و یا لب شیرینت، با معجره جان بخش عیسی گونه ات، جان می ببخشید، یاد باد. آن روز که در محفل محبت، شراب بامدادی نوشیده بودم و غیر از من و یار، کسی دیگر در آنجا نبود، توفیق الهی ما را همراهی می کرد. هرگز فراموش نباد.
- آن ایام که چهره تو شمع فروزان بزم شادی بود و دل در آتش، عشق گداخته من پروانه مانند بر اطراف آن، بی پروا می کرد. یاد باد. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- برای گذشته افسوس و حسرت خوردن دردی را دوا نمی کند. بلکه باید حال و آینده ر ا به دست آورید تا موفق شوید. زیرا هر چه به خود و دیگران سخت بگیرید، زندگی نیز به شما سخت خواهد گرفت. پس زندگی جدیدی بر مبنای تلاش، سرعت عمل و دقت بسازید.
- این نیت با کمی صبر و حوصله قابل اجراست. به شرط آنکه به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید.
- توفیق الهی همراه این نیت می باشد. پس جای نگرانی نیست. بیمار شفا می یابد. قرض ادا می شود. ازدواج عملی است. طلاق راهی طولانی دارد. مسافر شما حال رضایت بخشی دارد ولی فعلاً صلاح نمی داند به شما بگوید. خرید و فروش یکسان است.
- شما همسری مهربان و ۴ فرزند در طالع دارید. ملاقاتی در پیش و مسافرتی مهم خواهید داشت که به نفع شما خواهد بود. از طریق اینترنت و امواج، اطلاعات مفیدی همراه با تحولات سودمندی به دست می آورید. مبارک باشد.
تعبیر کامل غزل 204 حافظ
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یادش بخیر آن زمانی که در پنهانی نگاه عنایت به ما داشتی و علامت و نشانه محبت تو بر روی صورت ما آشکارا نقش بسته بود.
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم میکشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود
یادش بخیر آن زمانی که وقتی نگاه تند و سرزنشآمیز چشم تو مرا از پای درمیآورد؛ (بلافاصله) لب شیرینت همچون معجزه حضرت عیسی که مرده را زنده میکرد، به من روح تازهای میبخشید. یعنی تو همزمان نوش و نیش را داشتی.
یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
یادش بخیر آن زمانی که شراب صبحگاهی نوشیده، در محفل محبت و نشست خودمانی بجز من و محبوبم شخص دیگری نبود و توفیق الهی ما را همراهی میکرد.
یاد باد آن که رخت شمع طرب میافروخت
وین دل سوخته پروانه ناپروا بود
یادش بخیر آن زمانی که در محفلمان چهره تو، شمع نورانی شادی را روشن میکرد و این دل رنجکشیده مانند پروانهای بود که بدون پروا و بیواهمه بر گرد شمع چهرهات به پرواز در میآمد.
یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب
آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود
یادش بخیر آن زمانی که در آن مهمانی کرامات اخلاقی و ادب و معرفت، (همه مؤدب نشسته بودند و) تنها کسی که از روال ادب خارج شده و خندههای مستانه سر میداد، شراب ناب بود. خنده مستانه صهبا یعنی خنده صدادار و آن وقتی است که شراب از ساغر به پیمانه جاری میشد و صدای فروریختنش به گوش میرسید.
یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایتها بود
یادش بخیر آن زمانی شراب یاقوترنگ در پیاله ریخته میشد، میان من و لعل لب تو گفتارها وکردارها صورت میگرفت. در اینجا حافظ شراب انگور را به یاقوت قرمز تشبیه کرده است.
یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
یادش بخیر آن زمانی که وقتی محبوب من کمر همت میبست تا به سفر برود، هلال ماه نو به همراه رکاب اسب او و ملازمش، مانند قاصد راه جهان را میپیمود. یعنی ماه نو در خدمتگزاری او حاضر بود. نکته مصرع دوم این است که هلال ماه نو به نعل اسب شباهت دارد.
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
یادش بخیر آن زمانی که ساکن خرابات و مست و از خود بیخود بودم و آن چیزهایی را که امروز در مسجد فاقد آن هستم، در آنجا داشتم. بعضی شارحان آنچه امروز در مسجد ندارد را حضور قلب میدانند و بعضی دیگر معاشرت رندان پاکدل و بدون ریا را گمشده حافظ میشمارند.
یاد باد آن که به اصلاح شما میشد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
یادش بخیر آن زمانی که با تصحیح شما، مضامین صیقل نخورده و بکر اشعار حافظ صورت درست و منظم به خودش میگرفت. هرچند فحوای بیت مبالغه است و هیچکس در شعر به پای حافظ نمیرسیده و قادر به تصحیح اشعار او نبوده، اما اشاره به این موضوع دارد که خود شاه شجاع یا به عقیده بعضی شاه ابواسحاق اینجو، از شعر سرودن بهرهای داشته است و به فنون نظم آشنا بوده است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 204 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.