غزل 225 حافظ با مصرع «ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود» شروع میشود. در این غزل، حافظ به استقبال مصراعی از سلطان غیاث الدین بن اسکندر معروف به اعظم شاه حاکم بنگال هند رفته است که در بیت سوم به این موضوع و شیرینی غزل خود اشاره دارد. حافظ ساقی را مخاطب قرار داده و میگوید حدیث سرو، گل و لاله را فقط با سه پیمانه شراب در صبحگاهان میتوان به پایان برد و اکنون که چمن زیبا شده، به ما می بده. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 225 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 225 حافظ
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه غساله میرود
می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت
کار این زمان ز صنعت دلاله میرود
شکرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
کاین طفل یک شبه ره یک ساله میرود
آن چشم جادوانه عابدفریب بین
کش کاروان سحر ز دنباله میرود
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز
مکاره مینشیند و محتاله میرود
باد بهار میوزد از گلستان شاه
وز ژاله باده در قدح لاله میرود
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین
غافل مشو که کار تو از ناله میرود
تفسیر و معنی غزل 225 حافظ
شانس در خانه تو را زده است و به زودی دست تقدیر موقعیتی را در اختیارت قرار میدهد تا بتوانی در زمانی کوتاه به موفقیت بزرگ دست پیدا کنی؛ تا میتوانی از این فرصت طلایی بهره ببر.
روزگار مثل پیرزنی است که انسانهای مختلفی در آن آمده و رفتهاند پس گول ظواهر دنیا را مخور و هرگز مغرور مباش چرا که ممکن است عقل و ذهن تو را از بین ببرد و گمراه شوی. مراقبت خودت باش و در کارها از راه صواب غفلت مکن. خدا را همواره در نظر بگیر، چراکه یاد خدا باعث انرژی و نشاط در زندگی میشود.
به زودی دست تقدیر فرصتی در اختیار تو می گذارد که اگر از آن غافل نشوی خواهی توانست یک شبه ره صد ساله را طی کنی، اما به خاطر داشته باش که چون به مقصود رسیدی، فریب دنیا را نخوری که گمراه خواهی شد و آنچه نصیبت گردیده از دست خواهی داد. پس خود را هرچه سریعتر مهیای استفاده از این فرصت خدادادی کن.
نتیجه تفال شما به غزل 225
- حضرت حافظ در بیت سوم تا ششم می فرماید: همه طوطیان هند از این قند شیرین زبان فارسی که به هند می رود، شکر به دندان می سایند و شیرین کام شده اند. درسلوک شعر طی زمان و مکان را ملاحظه کن که این کودک یک شبه راه یکساله می پیماید. چشم سحر انگیز محبوب را نگاه کن که پارسا را نیز از راه بدر می کند زیرا یک قافله و کاروان افسونگری بدنبال دارد. فریب دنیا را نخور و گمراه نشو که این دنیای حیله گر پیر، حتی لحظه ای از مکر و فریب خالی نمی باشد. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- ویژگی های شما عبارت اند از: با ایمان، پرحرف، سخنران، با سلیقه، زیبا و دلربا و جذاب، فقرا را شریک خود می کند، بی قرار، عاشق علوم و ماوراء الطبیعه، مغرور، مرموز، هوشیار، دلپذیر، عشوه گر، عاشق زندگی و بی حوصله.
- دنیا چنان زیباست که انسان به آن وابسته می شود اما نباید فریب آن را خورد. کاملاً هوشیاری خود را حفظ کن که به زودی بخت و اقبال به شما روی خواهد آورد. مبادا گول حسودان را بخوری بلکه با سرعت عمل، همراه با دقت و زیرکی عمل کن.
- بخت و اقبال شما رو به سعد و خوبی گذاشته و مرادت برآورده می شود. جای هیچ گونه نگرانی نیست. فقط برای سرعت بخشیدن به آن، نذر خود را ادا کنید و به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا کنید. پیشرفت های شما و خانوادیتان بسیار خواهد شد اما مواظب باشید که دچار غرور نشوید و از یاد خدا نروید.
- مسافر موفق شده است. اشکال ها برطرف شده. بیمار طی یک هفته دیگر بهبود می یابد. خرید و فروش عالی است. تغییر شغل و مکان انجام می گیرد. مبارک است.
- خطری بزرگ از خانواده شما مرتفع شده است و این درسی بزرگ برایتان محسوب می شود. به همسر و پدرتان توصیه کنید که با صبر و شکیبایی بیشتری در کاری که مد نظر دارند، اقدام کنند.
تعبیر کامل غزل 225 حافظ
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه غساله میرود
ای ساقی، آگاه باش که سخن از سرو، گل سرخ و گل لاله در میان است و به دنبال آن گفتگو درباره سه جام باده شوینده صبحگاهی است.
می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت
کار این زمان ز صنعت دلاله میرود
در این زمان که گل سرخ، این نوعروس چمن به حدّ اعلای زیبایی و شکوفایی رسیده و کار به دست کارسازی و دلاّلگی داده است؛ شراب بیاور (تا چهرهام را گلگون و مرا آماده رسیدن به وصال او کند).
شکرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
با این قند پارسی (استعاره از غزل شیرین حافظ) که به بنگال میرود، همه طوطیان سخنگوی هندوستان شیرین سخن خواهند شد.
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
کاین طفل یک شبه ره یک ساله میرود
بنگر که شعر چگونه مدارج پیشرفت را در زمان و مکان میپیماید که این نوزاد، راهی را که در یکسال باید پیموده شود، در یک شب درمینوردد.
آن چشم جادوانه عابدفریب بین
کش کاروان سحر ز دنباله میرود
آن چشمان سحرانگیز فریبنده زاهد را تماشا کن که کاروانی از افسونگری و دلربایی به دنبالش روان است.
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز
مکاره مینشیند و محتاله میرود
توسط نیرنگ دنیا گمراه و منحرف مشو که این پیرزن فرتوت در نشستن مکر میورزد و در راه رفتن حیلهگری میکند.
باد بهار میوزد از گلستان شاه
وز ژاله باده در قدح لاله میرود
از سوی باغ پر گلِ شاه، نسیم بهاری وزان است و قطرات شبنم بامدادی همچون شراب است که در پیاله گل لاله میریزد.
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین
غافل مشو که کار تو از ناله میرود
ای حافظ، از شور و شوق حضور در مجلس سلطان غیاث الدین غافل مباش و بدانکه پیشرفت کار تو به ناله ترانههای شعر تو وابسته است.
منظور از سلطان غیاث دین «سلطان غیاث الدین بن اسکندر بنگالی معروف به اعظم شاه پادشاه هند» است که فاضل و دوستدار ادب فارسی و همعصر حافظ بود و با او مکاتبات شعری داشت.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 225 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.