غزل 228 حافظ با مصرع «گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که مصراع اول در برخی نسخ به صورت «اگر از باغ تو یک میوه بچینم چه شود؟» ثبت شده است و به یار و محبوب میگوید از آن همه دارایی و بزرگی شأن و مقام تو چیزی کم نمیشود اگر اندکی از آنها را به من ببخشایی. این غزل پس از رسیدن خواجه تورانشاه به وزارت شاه شجاع، در تعریف و تقاضای حمایت از خود، جهت آن وزیر سروده شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 228 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 228 حافظ
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود
عقلم از خانه به در رفت و گر می این است
دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود
صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می
تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
تفسیر و معنی غزل 228 حافظ
به نظر میرسد که بیش از اندازه در زندگی تعلل میکنی. بیش از این دوستانت را در انتظار قرار مده. اگر آنها سکوت کردهاند به این معنا نیست که از وضعیت موجود راضی هستند بلکه میخواهند خودت تصمیم بگیری. وفای به عهد را در زندگی خود فراموش مکن تا موجب رنجش دیگران نشوی.
کسی هست که تو را دوست دارد، پس به عشق او احترام بگذار. آیندهنگر باش و فردا را نیز در نظر بگیر. آرزوهای دور و دراز تو را به مقصود نمیرساند و فقط عمرت را هدر میدهد. صبر داشته باش و برای باز شدن گره مشکلت از خداوند کمک بخواه.
زندگی یک واقعیت است و یک تجربه بی بازگشت که باید از آن نهایت استفاده را برد. زندگی با اگرها و آرزوهای دور و دراز حاصلی جز گذران بیهوده عمر نیست. سکوت دیگران مبنی بر رضایت آنان از اعمال تو نیست، آنها منتظرند تا خود تصمیم بگیری. پس فرصت را از دست نده که پشیمان خواهی شد.
نتیجه تفال شما به غزل 228
- حضرت حافظ در بیت های اول و دوم می فرماید: اگر من از جمال تو یک بوسه بگیرم، چه می شود و چه نقصانی روی می دهد. اگر با نور و درخشش تو جلوی پای خود را ببینم، چه می شود. عجبا من سوخته دل اگر ساعتی در پناه سایه آن سرو بلند بنشینم و آرام گیرم، چه می شود.حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- انجام این نیت را از خداوند طلب کن. پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذری کنید و شبی سوره مبارکه المجادله را بخوانید به شرط آنکه با حضور قلب و معنی باشد. تا گشایش حاصل شود. برای اجرای این نیت نباید بی تابی و بی حوصلگی کنید زیرا مصلحت شما در این است که ابتدا مقدمات آن فراهم شود. پس با توکل به خدا با ایمان قوی اقدام کن.
- او قدری فریبکاری می کند. شما باید کاملاً مواظب و هوشیار و زیرک باشید که فریب چرب زبانی هایش را نخورید.
- مسافر شما شتاب دارد. به او بگویی کارش انجام می گیرد اما وقت لازم است.
- وسواس را کنار بگذارید و با همسرخود مهربان باشید. زیرا او گرفتار ناراحتی شده که نمی تواند به شما بگوید. در معامله ای هم ضرر کرده ولی به زودی جبران می شود. بیمار حالش تغییر نمی کند. از ریسک کردن، تغییر شغل و مکان منصرف شوید. مرا نیز دعا کنید.
- ویژگی های شما عبارت اند از: خیرخواه، کمک رسان، قابل احترام، با وفا، کله دار، کمال گرا، مخترع، مشاور خوب، فرشته خو، کمیاب، خوب، رویایی، بی ریا، با حس ششم قوی، خوش رو، اهل کشف، روشنفکر، زیرک، خوش باطن و با ایمان.
تعبیر کامل غزل 228 حافظ
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
اگر من از باغ حسن تو میوهای چیده و بهره ببرم و مسیر زندگی خود را با نور تو ببینم چه خواهد شد؟! این دو مصراع استفهام انکاری هستند یعنی این دو به تو ضرری نخواهند زد.
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
خدایا اگر منِ گرمازده لحظهای در پناه سایه آن معشوق سرو بلندقد بنشینم، چه خواهد شد؟ اتفاقی نمیافتد.
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
ای آنکه، چون انگشتری سلیمان، فرخندهاثر و بختآور هستی، اگر نشانهای از تو بر نگین بخت من بیفتد چه خواهد شد؟
واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود
وقتی که خطیب و سخنران مشهور این دیار به صف دوستداران پادشاه و نگهبان این شهر در آمد، اگر من به محبوبی مهربان دل ببندم چه میشود؟
عقلم از خانه به در رفت و گر می این است
دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود
عقل از سرم پرید و اگر شراب، چنین اثر شگرفی به جای میگذارد، میتوانم جلوجلو دریابم که در خانه دین و ایمانم هم چه اتفاقی خواهد افتاد.
صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می
تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود
عمر عزیز در راه معشوقه و شراب گذشت. تا ببینم که از معشوق چه به روز ما و از شراب چه بر سر من خواهد رفت.
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
خواجه و سرور من آگاه شد که من عاشقپیشه هستم و مشکلی پیش نیامد؛ اگر حافظ هم از این موضوع باخبر شود طوری نخواهد شد.
منظور از خواجه در این بیت و همچنین خاتم جمشید همایون آثار در بیت سوم همانا «خواجه تورانشاه وزیر شاه شجاع» است و بطورکلی این غزل را برای پیشکش به این وزیر عالیقدر سروده است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 228 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.