غزل 302 حافظ با مصرع «خوش خبر باشی ای نسیم شمال» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ باد شمال را مخاطب قرار میدهد و به او میگوید خوشخبر باشی که پیغام نزدیک شدن زمان وصال را برای ما آوردهای. داستان عشق بینهایت است، لیک زبان توان گفتنش ندارد. این غزل در استقبال از غزل خواجو، در زمان تسلط شاه محمود بر شیراز و متواری شدن شاه شجاع سروده شده است که مژده بازگشت دوباره ممدوح را داده بودند. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 302 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 302 حافظ
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
که به ما میرسد زمان وصال
قصّهُ العشقِ لا انفصام لها
فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ
أینَ جیرانُنا و کیف الحال
عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیهٍ
فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال
فی جمالِ الکمالِ نِلتَ مُنی
صَرَّفَ اللهُ عَنکَ عَینَ کمال
یا برید الحِمی حَماکَ الله
مرحباً مرحباً تعال تعال
عرصهٔ بزمگاه خالی ماند
از حریفان و جام مالامال
سایه افکند حالیا شب هجر
تا چه بازند شب روان خیال
ترک ما سوی کس نمینگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابری تا چند
نالهٔ عاشقان خوش است بنال
تفسیر و معنی غزل 302 حافظ
انتظارها به پایان رسیده و خبری را که مدتها منتظرش بودی دریافت کردی. شاد باش که زمان وصال یار بسیار نزدیک است. قصه عشق شروع شده و زمان جدایی پایان یافته است. تو هم به کمال و هم به جمال میرسی. میدان برای نشان دادن هنرهایت خالی است پس مرد میدان باش. بهتر است از غرور و نخوت دست برداری و با دوستان و خانوادهات مهربانتر باشی. حرفها و بغضهایت را در دل نگه مدار و آنها را ابراز نما.
به زودی اخبار بسیار خوشی به دست شما خواهد رسید که شما را نوید رسیدن به آرزوهای دیرینه می دهد. رقیبان شما از عرصه خارج خواهند شد و اختیار از کف دشمنانتان بیرون خواهد رفت و به شما مجال شکوفایی و خودنمایی داده خواهد شد. قدر این روزها را بدان و از آنها استفاده کن.
نتیجه تفال شما به غزل 302
- حضرت حافظ در بیت های اول تا سوم می فرماید:خوش خبر باشی ای نسیم شمال، ای پیک خوش خبر. محبوب من سالم است. خدا او را حفظ کند. مرحبا مرحبا، بیا بیا و از او خبر بیاور. آری، قصه عشق پایان پذیر نیست بلکه بی نهایت و بی پاپان می باشد، قیل و قال هم نمی باشد. بلکه حال است.
- بدان که جانان شما خیلی کبر و غرور دارد. از او مطمئن باش. بنابراین دعا کن که چشم زخم نخورد. ای پیک بگو ببینم که عزیز من و اطرافیان او حالشان چطور است؟ ای پیک از اهل و عیال چه خبر؟ آیا آنها شاد و خندان می باشند؟
- این نیت بزودی انجام می گیرد. بیمار شفا می یابد. تحفه ای می رسد. سفر کرده به سلامت باز می آید. موفقیت از آن شماست. گم گشته پیدا می شود اما نیاز به شکیبایی دارد. بنابراین نذری که کرده ای، ادا کن و حاجت یکی از دوستان نیازمند خود را برآورده کن تا خداوند تو را کمک کند.
- امیدی که در آن تعویق باشد، باعث بیماری دل است اما حصول مراد درخت حیات می باشد.
- فقر و اهانت برای کسی است که تربیت کردن را ترک نماید اما هر که تنبیه را قبول کند، محترم خواهد شد. همانطوری که انسان جاهل، هر سخنی را باور می کند و شخص کج خلق، احمقانه رفتار می نماید اما مرد زیرک در رفتار خود تامل می کند.
- اگر می خواهید از او نامه یا پیامی زود برسد، در ۴ شب متوالی با حضور قلب و معنی سوره مبارکه احزاب آیه ۱۴ تا ۲۰ را بخوانید.
- رنگ سبز روشن را برایتان پیشنهاد می کنم زیرا موجب شعف، شادی و سرزنده بودن می گردد و از وسواس شما خواهد کاست.
تعبیر کامل غزل 302 حافظ
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
که به ما میرسد زمان وصال
ای نسیم و باد ملایم شمال، امیدوارم که خبر خوشی بر این داشته باشی که زمان رسیدن به محبوب نزدیک شده است.
قصّهُ العشقِ لا انفصام لها
فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
داستان عشق گسیخته شدنی نیست و هرگز قطع و تمام نمیشود. در اینجا زبان گفتار از بیان عاجز است.
ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ
أینَ جیرانُنا و کیف الحال
(ای نسیم شمال قاصد بگو ببینم) حال سلمی (نام معشوقی در قصههای عاشقانه قدیمی) چطور است و حال کسانی که در ذی او و با او هستند چگونه است؟ همسایگان ما کجا هستند و حالشان چطور است؟
عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیهٍ
فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال
خانه پس از آبادانی ویران شد. اکنون حال آن را از وضع ویرانههای بهجا مانده بپرسید.
فی جمالِ الکمالِ نِلتَ مُنی
صَرَّفَ اللهُ عَنکَ عَینَ کمال
(ای محبوب) تو در کمال زیبایی به خواستههای دل خود دست یافتی و به آرزوهایت رسیدی. خداوند چشم بد را از تو دفع کند.
یا برید الحِمی حَماکَ الله
مرحباً مرحباً تعال تعال
ای قاصدی که از منزل و جایگاه دوست آمدهای، خداوند تو را در پناه خویش نگهدارد. بفرما، منزل منزل خودت است. وارد شو، فرود آی.
عرصهٔ بزمگاه خالی ماند
از حریفان و جام مالامال
در محوطه مجلس جشن، از رفیقان همپیاله و جامهای لبریز از شراب خبری نیست و جایشان خالی است.
سایه افکند حالیا شب هجر
تا چه بازند شب روان خیال
در حال حاضر شب فراق بر ما سایه افکنده است. تا ببینیم از دست خیالهای شبانه ما چه برمیآید.
ترک ما سوی کس نمینگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال
معشوق زیباروی ما به سوی کسی نظر نمیاندازد. از دست این بزرگمنشی و شکوه و ابهت او آه و حسرت میکشم.
حافظا عشق و صابری تا چند
نالهٔ عاشقان خوش است بنال
ای حافظ، تا کی در عین عاشق بودن شکیبایی روا میداری؟ ناله و زاری عاشقان دلپسند است، ناله کن.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 302 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.