غزل 462 حافظ با مصرع «یا مبسما یحاکی درجا من اللالی» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ این غزل ملمع را با مصراعی عربی آغاز میکند و میگوید ای دهان خندانی که صندوقچه مروارید را نمایان و آشکار میکنی؛ خدایا خط هلالی یا همان محاسن در اطرافش چقدر شایسته آمده است. این غزل در مدح قاضی خواجه برهانالدین ابونصرفتح الله فرزند خواجه کمالالدین ابوالمعالی، وزیر امیر مبارزالدین در یزد سروده شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 462 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 462 حافظ
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی
ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش
تا در به در بگردم قلاش و لاابالی
از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی
چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت
حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی
صافیست جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال
الملک قد تباهی من جده و جده
یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی
تفسیر و معنی غزل 462 حافظ
غرق در خیال و رؤیا شدهای، بهتر است بیشتر به واقعیات فکر کنی. ناامیدی را کنار بگذار، هیچکس نمیداند که لطف خداوند چه اندازه زیاد و بینهایت است، خداوند توبه و بازگشت را میپذیرد و تو را از سردرگمی نجات میدهد. چهار چیز باعث نجاتت میشوند: خداوند، نماز، ایمان، قرآن. با این چهار چیز روزگارت تغییر میکند و به شکوه و شوکت میرسی. فردی که جایگاهی والا دارد، قصد دارد به تو کمک کند، دست او را رد مکن.
زندگی در گذشته و بیش از اندازه نگرانی برای آینده کار انسان عاقل نیست. تو باید به حال و فرصتی که در دست داری فکر کنی و آن را غنیمت شماری، زیرا ممکن است فردا دیگر چنین فرصتی در اختیارت قرار نگیرد. اشتباهات و گناهان گذشته ات به شرطی مورد لطف و عفو پروردگار قرار می گیرد که واقعا نادم شده باشی و هرگز آنها را تکرار نکنی.
نتیجه تفال شما به غزل 462
- اقبال شما در ترقی و تعالی است و آینده ای بسیار درخشان در انتظار شما می باشد. به شرط آنکه توکل بر خدا داشته باشید و از تلاش و کوشش دست برندارید. سعی کنید راز دلتان را کمتر برای هر کس تعریف کنید و به عبارت دیگر، همه را محرم اسرار خود ندانید زیرا همگان همه چیز ندانند.
- به زودی ملاقاتی سودمند با یکی از بزرگان خواهید داشت که در سرنوشت شما یا همسر یا پدرتان موثر خواهد بود. در معامله ای سودآور شرکت خواهید داشت. در نتیجه خرید و فروش هر دو مناسب می باشد.
- به زودی به مسافرتی سیاحتی یا زیارتی خواهید رفت که تحول و دگرگونی خاصی در زندگی شما و خانودیتان ایجاد می کند، بطوری که از این سفر خاطرات توام با درس های معنوی نتیجه می گیرید.
- از نیکی کردن خوشحال می شوید، پس این اخلاق پسندیده را از دست ندهید مانند باران به همه محبت کنید که خداوند پاداش خیر خواهد داد.حضرت علی (ع) در خطبه ۸۸ نهج البلاغه می فرمایند: “بندگان خدا با دیده آموختن بنگرید و به یاد رفتار و اعمالی باشید که پدران و برادرانتان در بند آنها هستند و بر پایه آنها به پای میز محاسبه کشیده می شوند.”
- این نیت با صبر و حوصله عملی میگردد ولی شتاب و عدم توجه آن را به خطر می اندازد. از طریق موبایل و اینترنت خبرهای خوشی خواهید شنید.
تعبیر کامل غزل 462 حافظ
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
ای دهان خندان که صندوقچه مروارید یعنی ردیف سفید دندانها را بازمینمایاند، خدایا، خط نیمدایره پشت لب آن چه متناسب و برازنده است.
حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
در حال حاضر خیال وصل تو بهخوبی مرا میفریبد، تا ببینم که این صورت خیالی چه نقشی را میخواهد بازی کند یعنی کار را به کجا میکشاند.
می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی
شراب بده که هرچند نامه اعمال من گناهکار سیاه است، اما از مهربانی بیپایان خداوند نمیتوان ناامید شد.
ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش
تا در به در بگردم قلاش و لاابالی
ای ساقی، پیالهای شراب بیاور و مرا از گوشه تنهایی بیرون بیاور تا مست و بیپروا و بیبندوبار به هر کجا سر بزنم.
از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی
اگر دانا و باهوش هستی از چهار چیز یعنی خاطر آسوده، شراب ناب، محبوب و مکان خالی از بیگانگان صرف نظر مکن.
چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت
حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی
از آنجایی که بازی روزگار هرگز به یک منوال نمیماند، ای حافظ، دست از شکایت از روزگار بردار و فعلاً بیا شراب بنوشیم.
صافی است جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال
جام ضمیر در روزگار آصف دوران یعنی وزیر وقت روشن و شفاف است. برخیز و از شرابی که از آب زلال روشنتر است مرا سیراب کن.
الملک قد تباهی من جده و جده
یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی
کشور و قلمرو پادشاهی به بخت و اقبال و کوششهای او به خود میبالد، خداوندا، این منزلت و صفات ممتاز پیوسته پایدار بماند.
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی
ابونصر ابن ابوالمعالی برهان الدین وزیر دلیل و عامل پایداری ملک و ملت و سبب رونق و روشنایی دستگاه حکومت و معدن بزرگی و جاه و جلال و عظمت است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 462 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.
دیدگاه (1)