غزل 116 حافظ با مصرع «کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که صاحب بصیرت بودن را از آن کسی میداند که به زیبایی روی دوست توجه میکند. کسی موفق به وصال میشود که در هر لحظه آمادگی این را دارد که در راه محبوب خود را فدا کند. حافظ از زهد خسته شده و به دنبال می ناب است. این غزل برگرفته از غزل سلمان ساوجی است که حافظ در کمال بلاغت گویی آن را مجددا بازسازی کرده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 116 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 116 حافظ
کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد
به پای بوس تو دست کسی رسید که او
چو آستانه بدین در همیشه سر دارد
ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
که بوی باده مدامم دماغ تر دارد
ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را
دمی ز وسوسه عقل بیخبر دارد
کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
به عزم میکده اکنون ره سفر دارد
دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد
تفسیر و معنی غزل 116 حافظ
فریب ظاهر دیگران را مخور و بر آنها اعتماد مکن. به نظر میرسد کلمات ثقیل و حرفهای جذاب یک نفر تو را تحت تأثیر قرار داده است ولی در اصل مانند طبل توخالی است که نمیتوان بر آن تکیه کرد. حرف را همهکس میتوانند بزنند اما عمل کردن مهم است. نصیحت کسی را گوش کن که خوبی تو را بخواهد و تجربهاش از تو بیشتر باشد. هوس یک سفر ماجراجویی کردهای، حتماً این کار را انجام بده که تأثیر بسیار در روحیه تو دارد.
پس از سالها گوشه نشینی و انزوا به خاطر داغ عشقی که بر دل داشته ای اکنون قصد کرده ای قدم در راه عشق بگذاری. باید بدانی در این راه برای رسیدن به مقصود باید تلاشی بسیار مداوم داشته باشی و از حوادث و مشکلات دلسرد و مایوس نشوی. حسن اخلاق نیز شرط پیروزی تو بر رقیبان است.
نتیجه تفال شما به غزل 116
- حضرت حافظ در بیت های چهارم تا ششم می فرماید: کسی شرف پا بوسی تو را پیدا می کند که مانند خاک در راه همیشه سر به خاکساری بر در سرای تو نهد.از خشک مغزی و تعصب زاهدان فریبکار به تنگ آمده و ملوام شراب خالص کجا توان یافت زیرا بوی شراب تازه جان را تر و تازه می کند. اگر شراب هیچ سودی نداشته باشد، آیا تنها این هنر کافی نیست که یک لحظه تو را از وسوسه های عقل سود جو باز می دارد ؟حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- دقت و حوصله و فعالیت، سه قاعده مثلث پیروزی هستند که شما خوشبختانه دو قاعده را در اختیار دارید و سعی کنید تلاش و کار را همراه با اراده به جمع آنها وارد سازید تا این نیت برآورده شود.
- ستاره اقبال شما در برج سعد می باشد. کارها بر وفق مراد انجام خواهد گرفت و جای نگرانی نمی باشد.
- این نیت زیر و بم های زیادی دارد که باید مقدماتش را کاملاً فراهم کنید و تا حدودی بعضی از عوامل آماده و مهیا می باشد. برای بقیه نگران نباشید و بر خدا توکل کنید.
- مسافرت را توصیه می کنم. فروش نفع دارد ولی خرید فعلاً چند روز صلاح نمی باشد. از مسافر خبرهای خوشی دریافت می کنید. بیمار حتماً شفا می یابد. ازدواج عملی است. پدر و مادر را احترام کن و نذر خود را ادا کنید. قول خود را به عمل تبدیل سازید.
- ویژگی های شما عبارت اند از: پیغام آور، اصیل، خوب، مودب، فداکار، خیرخواه، سریع الانتفال، نظر بلند، رفیق دوست، بدون خطر، محتاط، صمیمی، با وفا، اهل حاشا، خدمتگزار، نیکو، نجیب، مهربان و خوش اخلاق.
- شما از خود مقاومت و ایستادگی نشان نمی دهید به همین جهت از این شاخه به آن شاخه می پرید.
- اوضاع را بر وفق مراد خود بسازید. بگذارید یک بار هم که شده، خودتان تصمیم بگیرید. صبح در راه است. باید باور داشت تا طلوع کند چون از شب تاریک نور به پنجره اطاق نمی تابد.
تعبیر کامل غزل 116 حافظ
کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
هر آن کسی که زیبایی و خط سبزه عذار محبوب را تماشا میکند، کاملاً معلوم و مشخص است که از قدرت بینایی خود بهترین نتیجه و بهره را به دست آورده است.
چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
ما همانند قلم در راه فرمانبرداری از او سرمان را به اطاعت فرود آوردهایم و برنمیداریم مگر آن زمان که یار، سر ما را با شمشیر از تن جدا کند.
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد
تنها کسی میتواند همچون شمع، اجازه وصل تو را داشته باشد که هر لحظه، سرش را زیر شمشیر تو از دست بدهد و سری دیگر برآورد. در عشق همواره پروانه عاشق شمع است.
به پای بوس تو دست کسی رسید که او
چو آستانه بدین در همیشه سر دارد
آن کسی میتواند به پابوسی تو دست پیدا کند که مانند آستانه درگاه پیوسته سر بر در تو نهد. کسی که چاکر دیگریست همواره سرش را بر آستانه در خانه او میساید و هم اوست که میتواند به پابوسی محبوب نائل شود.
ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
که بوی باده مدامم دماغ تر دارد
از عبادت کردن ریایی و سخت، خسته و دلگیر شدهام، شراب خالص کجاست؟ چراکه عطر شراب، همیشه دماغ جان مراتر و تازه نگه میدارد و خستگی مرا برطرف میکند.
ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را
دمی ز وسوسه عقل بیخبر دارد
اگر شراب هیچ سودی هم برای تو نداشته باشد، آیا همین کافی نیست که تو را لحظهای کوتاه از اندیشههای نابجای عقل باز میدارد؟
کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
به عزم میکده اکنون ره سفر دارد
آن کسی که تا به حال پایش را از مسیر پرهیزگاری بیرون نگذاشته بود، اکنون به قصد رسیدن به میخانه، راه سفر را پیش گرفته است.
دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد
دلِ شکسته حافظ همچون لاله، داغ عشقی را که بر جگر دارد، با خود به زیر خاک خواهد برد. یعنی با عشقی که دل او را شکسته است و جگرش را آتش زده است، میمیرد.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 116 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.