غزل سیزدهم حافظ با مصرع «میدمد صبح و کله بست سحاب» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در این غزل به عشق ساقی زیبا، خوشباشی و اغتنام فرصت اشاره میکند؛ این غزل تحت تأثیر خواجوی کرمانی سروده شده است. زمان سرودن این غزل در اولین بهاری است که شاه شجاع به اقتضای سیاست عوام فریبانه، همانند پدرش در میخانهها را بست. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 13 حافظ را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل سیزدهم حافظ
میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
میچکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
میوزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
تفسیر و معنی غزل 13 حافظ
گاهی دیگران تو را به عنوان شخصی خوشگذران و بیفکر میشناسند که برای آینده هیچ اندیشهای نداری و به خوشیهای زودگذر توجه داری و جمله «دم را غنیمت دان» را شعار خود قرار دادهای. اما فراموش نکن که آیندهنگری از امور لازم است و اگر به آن توجه نکنی مایه پشیمانی تو خواهد شد. صبر را در زندگی خود پیشه کن و در کارها عجله نکن.
اگر بخواهی به هدفت برسی مشکلات زیادی را باید پشت سر بگذاری ولی همیشه بیاد داشته باش که بعد از هر سختی آسانی فرا خواهد رسید. قفلهای زندگیات وقتی باز میشوند که حق کسی را پایمال نکنی. روزگارت را با خوردن غم و اندوه تلخ نکن؛ با گذشت زمان به مراد دلت میرسی.
روزهای خوبی در پیش رو خواهی داشت. به زودی اتفاقات بسیار مثبتی در زندگیت روی می دهد که زندگیت را رونقی تازه می بخشد. به یاری خدا درهای بسته به رویت گشوده خواهد شد. در حال حاضر صلاح نیست که کار خود را عوض کنی. به کار قبلی خود ادامه بده و منتظر شانس های تازه که به تو روی می آورند باش.
نتیجه تفال شما به غزل سیزده حافظ
- شاهد مقصود در چند قدمی شماست اما شما بی توجه و سر به هوا هستی. قدری دقت و حوصله لازم است.
- حتماً موفق می شوی. کبوتر اقبال بر بام خانه شما نشسته و جای هیچ گونه نگرانی نیست. این اضطراب شما کاملا نابجا و بیهوده می باشد. با توکل به خدا و خواندن سوره مبارکه نوح با حضور قلب و معنی مراد شما برآورده می شود.
- شما وقتی دچار گرفتاری می شوید، نذر می کنید و روی به جانب خداوند می آورید. اما همین که شما با لطف الهی حل شد، از یاد می برد و این از کارهای ناپسند است. در کار خود تجدید نظر کنید. به مصداق یک بار جستی ملخک !
- مسافرت فعلاً صلاح نیست. پولی به دست می آورید. در حفظ آن بکوشید. بیمار شفا می یابد و جای نگرانی نیست. موفقیت صد در صد حاصل می شود. فقط قدری تلاش و حوصله لازم است.
- ازدواج عملی می گردد و طلاق نیز حتمی است. به سخنان پدر و مادر و آشنایان دلسوز توجه کنید.
- شما شخصی خود سر و یک دنده هستید. لازم است قدری مهربان و صمیمی و با گذشت باشید و همه چیز را از دید عینک لجبازی نگاه نکنید، بلکه با آرامش و تفکر عمل کنید و دست از غرور بردارید.
- شما بیش از اندازه اهل گردش و خوشگذرانی هستید و به عشق ها و خوشی های زودگذر توجه دارید. حال را غنیمت می شماری در حالیکه باید آینده نگر باشید.
- برنده میداند که چگونه میتوان جدی بود، بی آنکه خشک و رسمی باشد. اما بازنده غالباً خشک و رسمی است، زیرا فاقد توانایی جدی بوده است.
- نیت شما در دسترس شماست. از خوشه صبر و تلاش آن را بچین.
- حضرت حافظ در بیت چهارم تا ششم می فرماید: «روی زمین را چمن سبز پوش کرده است، پس حالا شراب چون لعل ارغوانی تهیه کن تا بخوریم و خوش باشین»، «در میخانه را بسته اند. ای باز کننده درها آن را باز کن» و «در چنین زمانی که فصل بهار است، بسیار عجب می باشد که در میخانه را با این عجله و شتاب ببندند». حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تفسیر کامل غزل 13 حافظ
میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
بامداد برآمد و ابر در آسمان پرده آویخت، ای یاران! شراب بامدادی بیاورید و بنوشید.
بیتی که یک مصراع فارسی و مصراع دیگر عربی باشد را ملمع گویند و در این غزل چندین بیت ملمع مشاهده میشود.
صبوح شرابی است که موقع صبحگاهان مینوشیدند و تکرار آن یعنی صبوحی بیاورید و بنوشید.
میچکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
شبنم بر چهرهی لاله فرومیریزد. ای دوستان! باده بیاورید و بنوشید.
مدام: باده، شراب. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره «مدام» به بیت دوم غزل ۱۱ حافظ «ساقی به نور باده برافروز جام ما» مراجعه کنید.
میوزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
از سمت بوستان و سبزهزار باد خنک و مطبوعی میوزد که گویی باد بهشتی است. زنهار، آگاه باشید که در این زمان هرلحظه شراب خالص بنوشید.
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
اکنون که بوتهی گل در میان سبزهزار کرسی زمردین نهاده است، می لعل سرخفام را میجوی و آن را از دست مده.
زُمرُد مخفف زُمُرُد که گوهری است سبزرنگ از سنگهای قیمتی و گرانبها. در این بیت به عنوان تشبیه به کار رفته است و با لعل مراعاتالنظیر دارد.
در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
اکنون در میخانه را قفل برنهادهاند، ای گشاندهی درها! (آن را) بازگشا.
- دگر: قید زمان و در اینجا به معنی اکنون است. در برخی نسخهها به جای «دگر» واژه «اگر» آمده است.
- مفتح الابواب: گشاینده درها، از اسامی خدا است و در این بیت ایهام دارد.
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب
لب و دندان تو حق نمکخوارگی و ضیافت و مهمانداری بر جان سوخته و سینههای کباب ما دارد و از ما نیک پذیرایی میکند.
این بیت کنایه از این است که ما نمکپرورده سفره عشق تو هستیم و در عشق تو سختی و مرارت چشیدهایم. چرا که اصطلاح «نمک بر زخم پاشیدن» به معنای به درد کسی افزودن است.
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
در فصلی این گونه خوش (مقصود فصل بهار است) اتفاقی عجیب است که با این عجله در میخانه را ببندند. به کنایه درخواست میکند که در میخانه را گشوده نگه دارند.
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
با دیدن روی ساقی که اندامی همچون فرشتهها دارد، همانند حافظ شراب خالص بنوش. ساقی کسی است که در میکدهها خدمت میکند ولی در شعر حافظ مقامی بلند و گاه تا حد معشوق دارد.
در اشعار دیگر همچون غزلیات زیر به وفور به ساقی اشاره شده است:
- «ساقی ار باده از این دست به جام اندازد» در غزل ۱۵۰.
- «ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می» در غزل ۴۲۹.
- «مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی»در غزل ۴۳۲.
- «ساقیا برخیز و در ده جام را» در غزل ۸.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل سیزدهم حافظ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.