غزل 245 حافظ با مصرع «الا ای طوطی گویای اسرار» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که این غزل با مخاطب قرار دادن طوطی که اسرار را بازگو میکند، آغاز میشود. حافظ دعا میکند که در منقار او همواره شِکَر بوده، سرش سبز و دلخوش باشد؛ دلیل این دعای خیر، نقشی خوش است که او از یار نشان داده است. این غزل در سالهای آخر زندگانی شاعر و در سالهای اول سلطنت شاه منصور سروده شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 245 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 245 حافظ
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
سخن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلودهایم ای بخت بیدار
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که میرقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
سکندر را نمیبخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
بت چینی عدوی دین و دلهاست
خداوندا دل و دینم نگه دار
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
خداوندی به جای بندگان کرد
خداوندا ز آفاتش نگه دار
تفسیر و معنی غزل 245 حافظ
راز اتفاقاتی را که برایت پیش میآید به صورت سربسته و مختصر شنیدهای اما برای اطمینان دل خود نیاز به اطلاعات بیشتری داری که بهتر است با افراد خردمند در این مورد صحبت کنی. بخت و اقبال فقط یک بار به انسان رو خواهد کرد، پس چرا با دست خودت آن را پس میزنی؟
فرصت را مغتنم بشمار و از آن در راه رسیدن به مقصود کمک بگیر. فکر میکنی که همه چیز را میتوان با زور بازو و پول بهدست آورد، در صورتی که اینگونه نیست. رسیدن به درجات عالی فقط با لطف خداوند امکانپذیر است. جان و روحت را به خدا بسپار تا به یمن خوبیات، خداوند به تو مال و سلامتی ارزانی دارد. در حق دوستانت مهربانی کن اما رازهای زندگیات را با هرکسی درمیان نگذار؛ همهکس محرم اسرار نیست و نمیتواند حال و روز تو را درک کند.
سربسته پاسخ خود را از این و آن شنیده ای. به خاطر داشته باش که هر کاری را نمی توان با زور و اصرار فراوان و یا با استفاده از مال و ثروت انجام داد. پس اصرار بیش از اندازه تو در انجام این نیت تنها اتلاف وقت است. برای خود همزبانی پیدا کن که قدرت درک تو را داشته باشد.
نتیجه تفال شما به غزل 245
- حضرت حافظ در بیت های پنجم، هفتم و دهم می فرماید: این چه نغمه ای بود که رامشگر در دستگاه موسیقی نواخت که بر اثر آن مست و هشیار به پایکوبی پرداختند.
- جرعه ای از آب زندگی به اسکندر نمی دهند. بله رسیدن به این مقصود به قدرت و ثروت نمی باشد. بلکه توفیق و عنایت الهی را می طلبد. راز مستی از باده عرفان را با آنها که دل هایشان در حجاب غفلت است، در میان نگذار که سخن گفتن از جان و روان با صورت بی جان دیوار، کاری بیهوده است. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- سخت به این نیت پایبند شده اید. افکار شما را به خود مشغول ساخته است در حالی که این نیت، نیاز به صبر و حوصله دارد. زیرا مقدمات کامل آن را فراهم نشده است. پس به شما توصیه می کنم که دعا کنید.
- باید او را متوجه سازید زیرا او کاملاً از اوضاع بی خبر می باشد. به همین جهت زود فریب میخورد.
- این نیت مراتب عشق و احساسش بیشتر از عقل و اندیشه می باشد. پس لازم است با شخصی با تجربه و دلسوز مشورت کنید.
- مسافرت را تصویه می کنم. برای خرید و فروش زمان مناسب نمی باشد. ازدواج و طلاق راهی طولانی دارد. از مسافر مژده ای به زودی دریافت خواهید کرد. ملاقاتی مهم در پیش خواهید داشت.
- اگر می خواهید فرزند پسر داشته باشید از آیه ۱۰ تا ۱۸ سوره آل عمران را به مدت ۱۰ روز با حضور قلب بخوانید.
- امام علی (ع) می فرمایند: “بزرگترین گناه ترس، بزرگترین تفریح کار و بزرگترین بلا، ناامیدی است.”.
تعبیر کامل غزل 245 حافظ
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
هان، ای طوطی که رازها را بازگو و برمَلا میکنی، منقارت از شکر خالی مباد. طوطی عاشق خوردن شکر است اما در اینجا مقصود حافظ این است که ای قلم من مبادا از سخنان شیرین خالی باشی.
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
سر تو همیشه سرسبز و پیوسته دلت شاد باشد چرا که سبزهای از خطّ عارض یار را نشان دادی.
سخن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار
سخنی نامفهوم و پوشیده بیان کردی. برای خاطرخدا از این سخن سر پوشیده پرده بردار.
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلودهایم ای بخت بیدار
ای بخت بیدار از ساغر شراب آبی و از گلاب ناب قطراتی بر روی ما بپاش چرا که ما خواب آلوده هستیم.
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که میرقصند با هم مست و هشیار
این چه آهنگی بود که مطرب در پرده موسیقی یا به صورت پنهانی نواخت که همه چه مست و چه هشیار با هم به پایکوبی برخاستند.
از آن افیون که ساقی در می افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
بهخاطر آن حشیش که ساقی با شراب مخلوط کرد، همپیالهها بر اثر شدت مستی سر و دستار خود را از دست دادند.
سکندر را نمیبخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
به اسکندر آب حیات نمیبخشند. رسیدن به توفیق با داشتن ثروت و قدرت امکانپذیر نمیشود. اسکندر پادشاهی بود که همراه خضر به جستجوی آب حیات رفت، ولی موفق به یافتن آن نشد.
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
ای دوست، نزدیک بیا و در کلامی کوتاه و پرمعنا گفتار عارفان را بشنو.
از این بیت به بعد مخاطب حافظ بهطور واضح شاه منصور برادرزاده شاه شجاع و برادر شاه یحیی است.
بت چینی عدوی دین و دلهاست
خداوندا دل و دینم نگه دار
آن محبوب زیبارو دشمن دین و دلهای ماست. ای خدا دل و دین ما را از دلبری او محافظت فرما که دل و دینمان را نبَرد.
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
رازهای از خودبیخود شدن بر اثر شراب را با آنها که دلشان در پرده غفلت پوشیده است درمیان مگذار یعنی وصف جان را با نقش بر دیوار بازگو مکن، چون آنها این راز را نمیفهمند.
به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
حافظ به برکت دوره حاکمیت شاه منصور در سرودن اشعار به شهرت رسید.
همانگونه که گفته شد شاه منصور حاکم شیراز و ممدوح حافظ بوده و اواخر عمر حافظ با اوایل حکومت شاه منصور همزمان بود.
خداوندی به جای بندگان کرد
خداوندا ز آفاتش نگه دار
او یعنی ممدوح در حق بندگان بزرگواری کرد، خدایا به پاس آن الطاف، او را از بلاها محافظت فرما.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 245 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.