غزل 254 حافظ با مصرع «دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید خوشحال باش و غصه و غم را کنار بگذار. تا دوری و سختی نکشی هرگز به مراد دل خود نخواهی رسید و تا در ظلمت و تاریکی نباشی، قدر نور و روشنایی را نخواهی دانست. حافظ از گل میخواهد به شکرانه آنکه از همه موجودات زیباتر است، با عاشق شیدای خود یعنی بلبل، مغرور و سرگران نباشد. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 254 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 254 حافظ
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد
ما را غم نگار بود مایه سرور
زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور
می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی
گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور
حافظ شکایت از غم هجران چه میکنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
تفسیر و معنی غزل 254 حافظ
به کوری چشم حسودان و به خاطر صبر و استقامتی که داشتی، به همه آرزوهایت خواهی رسید. گله و شکایت از بخت و اقبالت را کنار بگذار و به هر چه داری قانع باش. در طلب چیزی که دور از دسترس تو بوده و مشکل به دست میآید خودت را به خطر نینداز. عجله نکن چراکه هرچیز با صبر و حوصله بدست میآید.
با دیگران خوشرفتار باش، مبادا موفقیتهایی که داشتهای تو را به غرور و تکبر بکشاند. خداوند گناهکاران را میبخشد و توبهکاران را دوست دارد، از لطف و رحمت او مأیوس مباش. در پایان این را بدان که تا هجران نباشد، شیرینی وصال را نمیچشی و تا تاریکی نباشد، نمیفهمی که نور و روشنایی چه نعمت بزرگی است.
به کوری دشمنان و بدخواهان به موفقیتهای بزرگی دست یافته ای که روزافزون است. اما هرگز نباید مغرور شوی. از سختیها شکایت مکن زیرا تا سختی نباشد، آسایش معنا پیدا نمی کند. به آنچه خداوند به تو ارزانی داشته قانع باش و شاد زندگی کن که بعد از هر سختی، آسایشی است.
نتیجه تفال شما به غزل 254
- تا رنج نبری، گنج نیابی. پس ناراحت نباشید. بر خداوند توکل کنید و تردید را از دل بیرون کنید و دل را به دریا بزنید و اقدام کنید.
- این نیت تا اندازه ای مقدماتش فراهم شده و به زودی نتیجه صبر و شکیبایی و تلاش خود را خواهید دید. پس جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد. مطمئن باشید که پیروزی در چند قدمی شماست و اجازه ورود می خواهد.
- حضرت حافظ در بیت های اول و چهارم تا ششم می فرماید: بلبل صبور از شاخ سرو بلند قد بانگ برآورد که چشم بد از روی گل دور باشد. بنابراین دعای عاشق همیشه کارگر می شود. اگر بیگانگان با عیش و شادمانی خوشحالند سرمایه شادی ما هم غم رنج محبوب است. با آواز ساز مستی کن و اگر کسی از مستی شما را منع کرد، در جواب بگو از آنجا که خداوند غفار است، من باده می نوشم. زاهد اگر به دختران بهشتی و قصرهای بهشت امیدوار است، برای ما میخانه به منزله قصر یار و محل محبوب می باشد.حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- اگر می خواهید در علم و دانش موفق شوید، حتماً فعالیت، دقت و سرعت عمل را همراه سازید تا کامیاب گردید.
- از مسافر خبرهای خوشی دریافت می کنید. مسافرت مهمی در پیش دارید که سعادت بخش و شادی آفرین می باشد. قرض ادا می شود. زندگی شیرین می گردد و در آینده از زندگی بسیار خوبی برخوردار می شوید. بطوری که همگان غبطه شما را می خورند. پس راز دل خود را با دیگران در میان نگذارید و از دوستان سیگاری و معتاد جداً دوری کنید که شایسته شخصیت شما نمی باشد.
- امام علی (ع) می فرمایند: “آنچه که از علم بهتر است، تجربه و آنچه که برای انسان ننگ است، غصه و آنچه که پیش از مرگ انسان را میکشد، ناامیدی است.”
- وقت خود را بیش از اندازه در موبایل صرف می کنید. موبایل تفکر را مانند کتاب پالایش و آرایش نمی دهد.
تعبیر کامل غزل 254 حافظ
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
باز بلبل شکیبا از فراز شاخه سرو راست بالا به آوای بلند میگوید که چشم حسود از دیدار رخسار گل دور باد.
ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور
ای گل سرخ، به شکرانه آنکه در کشور حُسن از همه زیباتری، در حق بلبلان عاشق فریب و عشوهگری مورز.
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
از غایب بودنت گله نمیکنم، چه تا کسی غایب نشود، لطف و خوشی حاضر بودن وی را درنیابند.
گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد
ما را غم نگار بود مایه سرور
اگر دیگران شادی و خوشی را در بادهنوشی و خوشگذرانی میدانند، اما برای ما غم یار زیبا مایه خوشحالی است.
زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور
اگر زاهد ریاکار امید آن دارد که در آن دنیا به کاخهای بهشت برود و با زیبارویان بهشتی وصال یابد، من در همین دنیا این دو را دارم: میکده برای ما مانند قصرهای بهشتی و محبوب همچون حور است.
می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی
گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور
همراه با صدای ساز شراب بنوش و غم نخور، اگر هم زاهد به تو گفت که شراب ننوش، جواب بده خداوند آمرزگار است.
حافظ شکایت از غم هجران چه میکنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
ای حافظ، گله از اندوه جدایی مکن، چه در هجران امید وصال و در تاریکی شب، فروغ روز است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 254 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.