غزل 283 حافظ با مصرع «سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که در وقت سحرگاهان فرشته غیب به او مژده آورده که دوره حکمرانی شاه شجاع است و تو میتوانی با خیال راحت شراب بنوشی. دورانی که نظربازان و رندان گوشهگیر شده بودند و حق بیان سخن نداشتند، به پایان رسید. این غزل در ایامی سروده شده که شاعر از حکومت پدر شاه شجاع در مضیقه بوده و از دست به دست شدن سلطنت بسیار خشنود است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 283 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 283 حافظ
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
شد آن که اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
به صوت چنگ بگوییم آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه میزد جوش
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
محل نور تجلیست رای انور شاه
چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش
به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر
که هست گوش دلش محرم پیام سروش
رموز مصلحت ملک خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش
تفسیر و معنی غزل 283 حافظ
دوران سختی سپری شده و اکنون زمان آن است که با آرامش بیشتر به امور زندگیات بپردازی. برای بهدست آوردن مقصودت بیپروا و نترس باش. ریا و دورویی را از خود دور کن که بدون صداقت و خلوص به نتیجهای نخواهی رسید. در کاری که قدم گذاشتهای شک و تردید جایز نیست. ناامید مباش چرا که در نهایت به مراد دل خود میرسی.
اگر به دنبال نجات و کامیابی در زندگی هستی میانهرو باش، از طرفی از روی ریا عبادت مکن و از سوی دیگر به گناه کردن و نافرمانی خدا مفتخر مباش. هر کاری از دست کسی ساخته است، در کارهایی که به تو مربوط نیست دخالت مکن.
اگر می خواهی از گرفتاریهایی که به آن دچار شده ای خلاصی یابی، باید در زندگی میانه رو باشی. از گناه و ریاکاری بپرهیز و دلت را صاف کن. راز دل خود را تنها با خدا در میان بگذار و از او یاری بخواه. در اموری که به تو مربوط نمی شود دخالت بیجا نکن و غصه کارهای دیگران را مخور، زیرا هرکس صلاح خود را بهتر می داند.
نتیجه تفال شما به غزل 283
- حضرت حافظ در بیت های چهارم، پنجم و هفتم می فرماید: شراب در خانه ساخته شده که ترس از پاسبان شرع را تحمل کرده و پنهان مانده است. اینک بر جمال یار و در کنار او با آوای زیبای نوش باد، دوستانه سر می کشیم.
- دیشب از محل میخانه، امام شهر را که سجاره به دوش می کشید و زهد می فروخت، روی دوش می بردند و می گفتند او نیز باده نوش شده است. رای نورانی شاه محل فروغ و روشنایی است و او اهل کشف و صاحب نفس مقدسی است. اگر قرب او را می خواهی، پس در صافی نیت سعی کن. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- شما دارای قلبی پاک و مهربان و در خانواده ای نسبتاً راحت و مرفه زندگی می کنید و از پشتوانه ای قوی برخوردار می باشید.
- سعی کن انگشت نمای دیگران نشوید و با دوستان معتاد و ناباب نشست و برخاست نکنید که شایسته خانواده شما نمی باشد.
- مقدمات کامل این نیت هنوز فراهم نشده و عجله شما در این مورد عاقلانه نمی باشد. چون در دراز مدت، نفع بیشتری وجود دارد.
- در این هفته دست به کار خطرناکی زدید که اگر خداوند به شما کمک نکرده بود، رسوا می شدید. هر چه زودتر به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید تا در اجرای این نیت تعجیل گردد ولی بدانید بالاخره به مراد خود می رسید.
- اگر قرضی دارید و می خواهید به موقع داده شود یا مقدمات پرداخت آن فراهم گردد، سوره مبارکه البقره آیه ۱۸۲ تا ۱۹۲ را با حضور قلب و معنی در ۶ شب متوالی بخوانید.
- پدر و مادر را مهربان و محترم بدار. دارای همسری بسیار مهربان ولی خود خواه و مغرور هستی. ۴ فرزند در طالع دارید.
تعبیر کامل غزل 283 حافظ
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
سحرگاهان از سروش غیبی این خبر خوش به گوشم رسید که اینک زمان سلطنت شاه شجاع است بیپروا میگساری کن.
شد آن که اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
سپری شد آن زمانی که مردمان صاحبنظر گوشهگیر و منزوی بودند و در حالی که هزارگونه سخن برای گفتن داشتند، به ناچار لب از سخن فروبسته بودند.
به صوت چنگ بگوییم آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه میزد جوش
اکنون آن حکایتها را که از پنهان کردن آن، دیگ سینه ما را به جوش آورده بود، به همراهی نوای موسیقی و با صدای بلند بازگو میکنیم.
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش
شرابی را که در خانه انداخته و تهیه کرده و ترس بازرسی پاسبان امور شرعی را از سر گذرانده، به شادی روی محبوب با آواز نوشانوش مینوشیم.
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
امام جماعت شهر را که پیش از این سجاده نماز را بر دوش خود میافکند، شب پیش، بر دوش گرفته و از کوی میخانه بیرون بردند.
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
ای دل، از روی خیرخواهی، راه رستگاری را به تو نشان میدهم: به ترک فرمان الهی مناز، و زهد و پارسایی خود را هم به رخ مردم مکش.
محل نور تجلیست رای انور شاه
چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش
اندیشه روشن شاه جایگاه جلوه نور الهی است، اگر نزدیکی او را میخواهی به پاکی اندیشهات همت گمار.
به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر
که هست گوش دلش محرم پیام سروش
غیر از تحسین بزرگواریهای او ذکر دیگری در دل مپرور که سروش غیبی همه پیامها را محرمانه به گوش دل او میرساند.
رموز مصلحت ملک خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش
ای حافظ، تو یک مستمند گوشهنشین بیشتر نیستی، اینقدر داد و فریاد مکن. پادشاهان به راه خیر و صلاح کشور داری، آگاهی کامل دارند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 283 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.