غزل 301 حافظ با مصرع «ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید دل زخمی من با لب تو حق نمک دارد و برعهده توست که این حق را نگه داری، او از ممدوح خداحافظی میکند و به صورت دعایی میگوید خدا با تو باشد؛ سپس به تمجید از او میپردازد. این غزل یکی از تابلوهایی است که پس از اخذ تصمیم شاه مبنیبر به تبعید رفتن شاعر سروده شده و در آن ویژگیهای روحی حافظ موج میزند. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 301 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 301 حافظ
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
تفسیر و معنی غزل 301 حافظ
میخواهی از یار و دیار خود دور شوی و این اتفاق تو را نگران و آزردهخاطر کرده است. او کسیست که به وعدههای خودش عمل نمیکند و اجابت خواستههایت را تا مدتی مدید به تعویق میاندازد، اما با همه این حالات دل قوی دار که یار تو را دوست دارد. خدا را شاکر باش که از اراده استوار و محکم بهره میبری و در مواقع سختی میتوانی بسیار توانا و ثابتقدم باشی.
اگر صداقت و اخلاص را همراه عزم استوارت کنی به هر چیزی که بخواهی میرسی. هر چند که مشکلات گاهی مانع راه تو میشوند ولی قطعاً تو به مقصود خواهی رسید. محترمانه و صریح از افراد مزاحم بخواه که از سرک کشیدن در زندگی تو دست بردارند.
سفری در پیش داری و نگران وفاداری یار خود هستید. با خیال آسوده سفر کن که بعد از آن یار به وعده ای که مدتهاست به تو داده عمل خواهد کرد. با همت و جراتی که تو داری روزگار بر وفق مرادت خواهد شد. تو که به خود اطمینان داری استوار باش و از امتحان مهراس که از هر امتحانی با سربلندی خارج خواهی شد.
نتیجه تفال شما به غزل 301
- حضرت حافظ در بیت های سوم، پنجم و ششم می فرماید: اگر در اخلاص من تردید داری، مرا امتحان بکن زیرا هیچ کس عیار طلای پاک را مانند سنگ محک نمی داند. دهان خود را که مانند پسته خندان می باشد، باز کن و سخنانی چون شکر و قند بیرون بریز وگرنه مردم از تنگی دهانت به شک می افتند.
- اگر روزگار بر خلاف اراده من به حرکت ادامه دهد، چرخ را خراب می کنم زیرا من آن نیستم که از چرخ آسمان ناتوان و عاجز و درمانده او باشم. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- بسیار آدم خوش قلب و مهربانی می باشید. در جایی با محبت و در جای دیگر چون کوه مقاوم و استوار. آفرین بر شما مبارک باد.
- سابقه آشنایی و دوستی شما موجب این پیوند گردیده و از اینکه از او اطلاعی ندارید، ناراحت می باشید. این نیت تا مدت کمی سرو سامان یابد و اجرای آن حتمی است و جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد، چون ستاره شما در برج ثور (اردیبهشت) است.
- عواملی موجب ناراحتی خانوادگی شما گردیده. علتش بی احتیاطی می باشد. به همسر یا پدرتان بگویید چرا صدقه نمی دهد؟ پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا کنید تا گره از کار شما باز شود. در خانواده شما موفقیت بزرگی حاصل می شود و بیمارتان شفا می یابد و مسافرتان موفق می شود.
- اگر می خواهی زندانی شما آزاد شود و فوری به خانه باز آید، در ۶ شب متوالی با حضور قلب و معنی، سوره مبارکه الحجر، آیه ۵ تا ۱۱ را بخوانید.
- نذری که کرده اید، ادا کنید و برای او هدیه ای بفرستید. برای موفقیت نیاز به تلاش بیشتر می باشد.
تعبیر کامل غزل 301 حافظ
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک
ای آنکه دل زخمدار من با لب تو حق نمکخوارگی دارد، یعنی لب تو بر زخم من نمک میپاشد. این حق را حفظ و مراعات کن که من از اینجا میروم. خدا نگهدارت باشد.
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
تو آن پاکنژاد اصیل هستی که شرح نیکوییهای تو خلاصه نیایش فرشتگان در ملکوت اعلاست.
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
اگر در یکرنگی و پاکدلی من نسبت به خود تردید داری، مرا آزمایش کن؛ که هیچ عاملی مانند سنگ محک، عیار طلای خالص را باز نمیشناسد.
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
به من وعده داده بودی که مست میشوم و به تو دو بوسه میدهم. زمان وعده از اندازه خود فراتر رفت و ما نه دو بوسه دیدیم و نه یکی.
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
لب و دهان از هم باز کن و شیرینزبانی نما. چنان مکن که مردم از اینکه دهان داری یا نداری به شک افتند.
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
اگر این سپهر گردنده برخلاف میل و خواسته من گردش کند مسیرش را برهم میزنم. من کسی نیستم که از گردش آسمان تحمل خواری کنم.
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
ای مراقب و نگهبان، حال که محبوب را نزد حافظ خودش تنها نمیگذاری، باری چند قدم آن طرفتر و دورتر بایست.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 301 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.