ارسال از تهران به تمام ایران / تحویل ساعتی پیک در تهران

تفسیر و معنی غزل 337 حافظ: چرا نه در پی عزم دیار خود باشم

غزل 337 حافظ با مصرع «چرا نه در پی عزم دیار خود باشم» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ که از سفر کردن دل خوشی نداشته است؛ می‌گوید چرا نباید تصمیم بگیرم که به دیار خود بروم و چرا نباید خاک کوی محبوب خود شوم؟ من که غم غربت را تحمل نمی‌کنم پس به شهر خود می‌روم. این غزل تحت تأثیر غزل شاه نعمت الله ولی بوده و مصراع «به شهر خود روم و شهریار خود باشم» او را در بیت دوم غزل خود گنجانیده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 337 را در مجله ساتین مد بخوانید.

رفع مسئولیت: فال و طالع‌بینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.

متن شعر غزل 337 حافظ

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم

چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم

غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم

به شهر خود روم و شهریار خود باشم

ز محرمان سراپرده وصال شوم

ز بندگان خداوندگار خود باشم

چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی

که روز واقعه پیش نگار خود باشم

ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان

گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم

همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود

دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم

بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ

وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم

تفسیر و معنی غزل 337 حافظ

چرخ گردون بالا و پایین بسیار دارد. نه در روزهای بد ناامید باش و نه در روزهای خوش مغرور و خودبین. اگر امروز دچار شکست شدی، فردا با سعی و تلاش به مقصود خود می‌رسی. زندگی ارزش آن را ندارد که به خاطر آن، خانواده و دوستان خود را مورد آزار قرار دهی. رازدار باش و بدین گونه اعتماد اطرافیانت را جلب کن.

همچنین در تعبیر دیگری آمده است:

مدتهاست ایجاد یک تغییر و تحول اساسی و سفر فکرت را به خود مشغول ساخته است. احساس می کنی با محیط و موقعیت فعلی خود نمی توانی سازگار باشی، اما بدان که صلاح تو در این است که به کار فعلی خود ادامه بدهی، ولی سعی و تلاشت را بیشتر کنی. گله از بخت مکن و توکل به خدا کن تا لطف او شامل حالت شود.

نتیجه تفال شما به غزل 337

  • انسانی با اراده و صمیمی هستی. پس سعی کن زندگی را برای خود بخواهی نه اینکه خود را برای زندگی. چون زندگانی ارزش این همه غصه خوردن و حرص ورزی را ندارد.
  • عده زیادی به زندگی شما حسادت می ورزند. در حالی که شما با دلسردی و کج خلقی و عصبانیت این زندگی شیرین را بر خود و خانواده تلخ می سازید و نیروی خانواده را فرسایش می دهید.
  • عشق کیمیایی است که انسان را به کمال می رساند. سعی کن این راه را ادامه دهی که پیروزی در دستان توانای شما قرار دارد و دیگران بر این کار شما حسادت می ورزند. پس به سخنان آنان توجه نکن.
  • خوش قلبی هم اندازه ای دارد. سعی کن قدری در کارها با فکر و اندیشه عمل کنی تا فریب نخوری. مژده ای دریافت می کنی. سفر کرده باز می آید و پیامی شادی آور خواهی شنید که بسیار گشایش دارد. مسافرت را توصیه نمی کنم چون بیماری می آورد. فروش صلاح است. تغییر شغل نیز مفید است.
  • همین پنجشنبه به یکی از مشاهد متبرکه برو و راز و نیاز کن که گشایش حاصل می شود. اگر می خواهید به سفر بروید و یا سفر به خوبی انجام گیرد، در ۴ شب متوالی با حضور قلب و معنی، سوره مبارکه الرعد، آیه ۳ تا ۹ را بخوانید.
  • به زودی باد را در خواب خواهید دید. تعبیرش اینکه برای امری مهم خود یا پدر یا همسرتان انتخاب شده است و موفقیت به زودی به سراغ شما می آید. ولی برای رسیدن به این موفقیت، تلاش و کوشش لازم است. از طرف دیگر پس از طوفان شدید، باد ملایم می وزد. دلیل آنست که در زندگی احساسی، عاطفی و عشقی ویژه ای قرار گرفته اید که باید یا پول و مقام یا عشق را انتخاب کنید.
  • ضرری متوجه خانواده شما شده است. بگویید ناراحت نباشند. به زودی جبران می شود و شخصی که مرتکب این عمل شده، تا دو هفته دیگر به سزای اعمالش می رسد.
  • اوضاع به زودی چنان تغییر خواهد کرد که موجب شادی و تحول شگرفی خواهد شد. نگران نباشید.

تعبیر کامل غزل 337 حافظ

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم

چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم

چرا درصدد رفتن به شهر خود نباشم؟ چرا همچون خاک سرِ کوی یار در سر کویش جای و مکان نداشته باشم؟

غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم

به شهر خود روم و شهریار خود باشم

وقتی نمی‌توانم اندوه دوری از وطن را تحمل کنم، به دیار خویش می‌روم و صاحب اختیار خود می‌شوم.

ز محرمان سراپرده وصال شوم

ز بندگان خداوندگار خود باشم

و در آنجا در ردیف رازداران حَرَم وصال یار قرار خواهم گرفت و جزو چاکران ارباب و پادشاه خویش می‌شوم.

چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی

که روز واقعه پیش نگار خود باشم

به این سبب که مدت زمان زندگی بر ما روشن نیست، باری بهتر آن است که هنگام فرا رسیدن مرگ پیش محبوب خود باشم.

ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان

گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم

اگر گله و شکایتی از دست بخت خفته و کار بی‌سرانجام خود دارم، در دل نهاده و به کسی ابراز نمی‌کنم.

همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود

دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم

تا به حال پیوسته کار من عاشقی و لاابالی‌گری بوده است. از این به بعد کوشش خواهم کرد که به کار و زندگی خود مشغول و سربه‌راه شوم.

بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ

وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم

ای حافظ، امیدوارم که لطف و عنایت خداوندی راهگشای کار من باشد وگرنه از آنچه تا به حال کرده‌ام در نزد خود شرمنده و خجل خواهم بود.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 337 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته

میانگین امتیازات 5 / 5. مجموع آرا: 12

تا حالا به این پست امتیازی داده نشده ): دوست داری اولین نفر باشی؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *