غزل 339 حافظ با مصرع «خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ محبوب را مخاطب قرار داده و میگوید وقتی که خیال روی تو به گلستان چشمم میآید، دل به پنجره چشم میآید تا تو را تماشا کند. هیچ مکانی بجز چشمم سزاوار نیست که تو در آنجا باشی. این غزل در دوران میانسالی شاعر و با تسلطی که بر خلق مضامین بکر داشته سروده شده است. این غزل تنها برای شأن و منزلت چشم ساخته شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 339 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 339 حافظ
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل میکشم به روزن چشم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
تفسیر و معنی غزل 339 حافظ
آرزوها و اهدافی بزرگ در سر داری و برای رسیدن به آنها سعی و تلاش میکنی. تو بهتر از هر فرد دیگر از عهده این کارها برمیآیی، اما گاهی عجولانه و شتابزده عمل میکنی. کمی صبر و حوصله به خرج بده، همه مشکلات حل خواهند شد. تمام تلاشت را برای رسیدن به مقصود به کار بگیر. از دوستان صمیمیات یاری بطلب و به فکر دیگران هم باش. در زمان توانایی، کمک به دوستان باوفای خودت را فراموش مکن.
آرزوها و اهداف بزرگی در سر داری و برای رسیدن به آن سعی و تلاش می کنی. خودت هم می دانی که از عهده این کارها بهتر از هر کس دیگری بر می آیی، اما گاهی عجولانه و شتابزده عمل می کنی. کمی صبر و حوصله به خرج بده، همه مشکلات حل خواهند شد.
نتیجه تفال شما به غزل 339
- حضرت حافظ در بیت های دوم و ششم می فرماید: بشتاب که لعل و مروارید اشک خود را برای افشاندن در پای تو از گنجینه قلب و دل به خزانه چشم می آورم. در آرزوی خبر خوش وصال دوست دیشب تا صبح، چراغ روشن چشم را بر رهگذار باد قرار دادم و کاری بوده و بی نتیجه کردم. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- از آنجایی که شما در انتظار خبری خوش به سر می برید و امید آن داری که از جایی و کسی به شما کمک برسد، باید بدانی که جوش و خروشتان بی جهت و ناشی از تردید، دودلی و وسواس بیش از اندازه شماست.
- به شما مژده می دهم که این نیت به زودی عملی می گردد و با شکیبایی و توجه به تمام جوانب، منتظر انجام آن باشید. شما دارای زندگی آرامی هستید اما برخی نمی گذارند بویژه شخصی چاق، گندمگون با دست های درشت.
- مسافر به زودی تغییر مکان می دهد و از نظر شغلی وضعی بسیار خوب خواهد داشت. خرید و فروش هر دو سودآور است. مسافرت را توصیه می کنم و سفری عالی در پیش دارید. به زودی پولی به شما خواهند داد. از آن پول صدقه هم بدهید. یکی از اقوام نزدیک نیاز مبرم به کمک شما دارد و دچار دردسر بزرگی گردیده است ولی خجالت می کشد که ابراز دارد. پس شما به او کمک کنید.
- به زودی خوابی خواهید دید که در یکی از مشاهد متبرکه هستید. نشانه آنست که فردی خوشبخت و با اراده هستید که آینده ای درخشان همراه با ایمان خواهید داشت.
- از طریق موبایل و اینترنت خبرهای خوب و مژده های عالی دریافت می کنید اما فریب نخورید. بسیار عاقل و هوشیار باشید.
تعبیر کامل غزل 339 حافظ
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
آنگاه که در عالم خیال، تصویر تو در گلزار چشم متصور میشود، دل برای دیدن آن به کنار دریچه چشم میآید.
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم
دیدگاه دیگری را درخور تکیه زدن و نگریستن تو سراغ ندارم. در این دنیا این من و این هم گوشه چشمم که برای تو در نظر گرفته شده است.
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل میکشم به روزن چشم
به چشم من قدم بگذار که از گنجینه دل، لعل خون و گوهر اشک به دریچه چشمم میآورم تا در پایت بریزم.
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم
هنگام سحر، هرگاه خون جگرم دامنه چشم را فرا نمیگرفت و همچون سدی راه را بر اشک نمیبست، اشک پیاپی من سَرِ ویرانی و تباهی داشت.
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
روز اول که چهره تو را دیدم، دلم میگفت: اگر به من آسیبی برسد خونم به گردن چشم است.
به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
دیشب تا سحرگاهان، در آرزوی رسیدن مژده آمدن تو بودم، چشم امید بیدارم را در راه باد پیامآور قرار دادم.
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
تو را به انسانیت سوگند میدهم که دل بیمار حافظ را با تیر مژگان دلدوز و مردمافکن چشمت از پای در نیاور.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 339 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.