غزل 369 حافظ با مصرع «ما ز یاران چشم یاری داشتیم» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که معمولاً حافظ در پرده کنایه سخن میگوید اما این غزل بسیار صریح است. شاعر میگوید از ممدوح انتظار کمک و یاری داشتم اما دریغا که این فکری اشتباه بود. همچنین به امید آنکه درخت دوستی میوهای بدهد، در ضمیر جان و مزرعه دل بذر دوستی را کاشتم. این غزل نامهای است که شاعر برای شاه شجاع در زمان دلخوری از وی نوشته است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 369 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 369 حافظ
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
تفسیر و معنی غزل 369 حافظ
در راه دوستی از خودت وقت و انرژی گذاشتی و به کمک و یاری دوستان و آشنایانت امیدوار بودی، اما اکنون پی بردهای که در انتخاب اطرافیانت اشتباه کردهای، کسانی که به آنها اطمینان پیدا کرده بودی یاور تو در راه زندگی نبودند. بهتر است از این اشتباه درس بگیری، از این به بعد به تواناییهای خود تکیه کن و دوباره از اول با احتیاط و تعمق شروع نما تا به نتیجه مطلوب خودت برسی.
هرچند اتفاقاتی تلخ رخ داده است، با دیگران درگیر مشو، دعوا و فریاد در شأن و شخصیت تو نیست؛ همچنین احترام گذاشتن به بزرگترها لازم است. در زمینه مسائل عاطفی با احتیاط قدم بگذار تا گرفتار عشقی یکطرفه نشوی.
با امید به یاری و مدد دوستان وارد کاری شده ای، اما تمام تصورات شما غلط از آب درآمد و آنها تو را تنها گذاردند. با تمام زحمتی که تو در این راه کشیده بودی اکنون غصه بیهوده نخور و بدان اشتباه تو در آن بود که به جای توکل به خدا از خلق او یاری خواستی. اکنون به خود بیا و از قادر مطلقی یاری بجو که هرگز تو را در نیمه های راه رها نخواهد کرد.
نتیجه تفال شما به غزل 369
- حضرت حافظ در بیت های ششم و هفتم می فرماید: نکته ها و سخن های بسیاری میان ما رد و بدل شد اما هیچ شکایتی نکردیم و جانب احترام را نگه داشتیم و به تو بی وفایی نکردیم. محبوب جواب داد که ای حافظ تو عاشق ما شدی وگرنه مامور و نوکری نزد تو نفرستادیم که به زود عاشق ما شوی، بلکه با میل خودت بوده است. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- متاسفانه دل به کسی بسته اید که او کمتر ارزش محبت و ارادت شما را می داند و عجبا که از این کار او نیز گله و شکایتی هم ندارید. خوبست انسان محبتش را در طبق اخلاص برای کسی یا کسانی بگذارد که ارزش آن را بداند. محبت زیاد انسان را گمراه می کند.
- این نیت فراز و نشیب زیادی دارد زیرا نتیجه آن زود به دست نمی آید و محبوب ساده به دام نمی افتد. بلکه نیاز به مهارت، اندیشه و فعالیت دارد. پس اگر بدون مطالعه عمل کنید، مطمئن باشید جز پشیمانی سودی به دست نمی آورید.
- علاقه مند به سفر خارج هستید اما بدانید که برای شما سودی ندارد یا بهتر بگویم آن طوری که شما تصور می کنید آنجا بهشت برین نمی باشد. هیچ جای دنیا بهتر از وطن انسان نیست. مسافرتی در پیش دارید و ملاقات مهمی خواهید داشت که سودمند است. اگر گوش شنوا برای زندگی خوب داشته باشید و گوشی را بردارید، روزی هزار بار تلفن همراه فرشتگان ملکوت زنگ عشق برای شما می نوازد.
- به قول و قرار و تعهد افراد اطمینان نداشته باشید چون مردم یکرو و یکرنگ نمی باشند. بلکه نصایح پدر و مادر و همسر را خوب توجه کنید. شما که از زندگی نسبتاً خوبی برخوردارید، تلاش را همراه با توکل و دقت و شدت عمل به کار اندازید تا از رقیبان جلو افتید.
تعبیر کامل غزل 369 حافظ
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
ما از دوستان انتظار کمک و توقع مساعدت داشتیم، اما آنچه را که گمان میکردیم نادرست بود.
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
برای اینکه ببینیم درخت دوستی چه وقت به بار خواهد نشست و ثمره خواهد داد، این زمان همت کردیم و تخم دوستی افشاندیم.
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
قیلوقال و سروصدا رسم وارستگی نبود وگرنه ما با تو جنگ و جدالهای بسیار داشتیم.
شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
طرز نگاه و حالت چشم تو یک نوع نیرنگ جنگی در خود داشت، ما به اشتباه آن را نگاهی آشتیجویانه تصور کردیم.
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نهال زیبایی تو خودبهخود چنین زیبا و دلپذیر نشد، بلکه ما اراده و عزم قوی خویش را برای آن به کار گرفتیم.
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
حوادث زیادی اتفاق افتاد و هیچکس شکایت نکرد؛ با رعایت ادب، احترام فیمابین را در نظر گرفتیم.
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
محبوب گفت ای حافظ، تو خودت به جانب ما گرویدی، ما مأموری برای جلب کسی نفرستادیم.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 369 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.