ارسال از تهران به تمام ایران / تحویل ساعتی پیک در تهران

تفسیر و معنی غزل 388 حافظ: بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن

غزل 388 حافظ با مصرع «بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ می‌گوید اکنون که بهار است، موسم طرب و شادی رسیده؛ پس همت داشته باش. غم‌ها را رها کن که این روز‌ها وقت خوشحالی است نه عزلت‌نشینی. باد صبا از راه رسیده و غنچه در طرفداری از او جامه چاک کرده است؛ شاعر برای شکفتن غنچه حسن تعلیل بکار برده است. این غزل توصیف فصل بهار را با توصیه به خوشباشی در هم آمیخته است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 388 را در مجله ساتین مد بخوانید.

رفع مسئولیت: فال و طالع‌بینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.

متن شعر غزل 388 حافظ

بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن

به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن

رسید باد صبا غنچه در هواداری

ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن

طریق صدق بیاموز از آب صافی دل

به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن

ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر

شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن

عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد

به عینه دل و دین می‌برد به وجه حسن

صفیر بلبل شوریده و نفیر هزار

برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن

حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو

به قول حافظ و فتوی پیر صاحب فن

تفسیر و معنی غزل 388 حافظ

پیش از این طعم شکست را چشیده‌ای، شکست مقدمه پیروزی است و به زودی فرصتی در اختیار تو قرار می‌گیرد تا به سوی موفقیت گام برداری. همچون همیشه با اراده‌ای قوی و محکم به راهت ادامه بده.

زندگی ادامه دارد و دوستانت نیز صاحب ذوق هستند؛ دست از غم بردار و به شادی بپرداز، الان وقت پایکوبی است نه گوشه‌نشینی. طریق راستی و درستی را پیشه کن. آزاده باش و حرف دلت را بزن. آنطور که می‌خواهی باش. طالعت بسیار مبارک است. خبر خوشی به تو می‌دهند که تمام حزن‌ها و غم‌ها یادت می‌رود.

همچنین در تعبیر دیگری آمده است:

گرچه پیش از این بارها در زندگی خود با شکست مواجه شده ای، ولی بدان که شکست پل پیروزی است. پس اکنون که خدا فرصتی تازه در اختیار تو قرار داده غم و غصه ها را از یاد ببر و با فراموش کردن گذشته، آینده ای تازه بساز. زندگی هنوز ادامه دارد و دنیا به آخر نرسیده و همه چیز برای رسیدن به اهداف تو مهیاست.

نتیجه تفال شما به غزل 388

  • بهار آمد و گل سرور و شادی بوجود آورد. بنابراین لازم است الان شاد و خرسند باشی و غم را از دل بیرون کنی زیرا زمان شادی و نشاط است. غم و غصه خوردن معنی و موقعیت ندارد.
  • راه صداقت را از آب صاف بیاموز که ظاهر و باطنش یکی است. راستی را نیز از سرو یاد بگیر که نماد آزادگی و خوش قامتی است.
  • تمام ناراحتی های شما بر اثر غم و غصه بیهوده است. در حالی که فرار از سرنوشت غیر ممکن می باشد. از ازل برای هر کس سرنوشتی رقم زده اند. برای شما نیز چنین تعیین کرده اند. اندوهگین نباش.
  • طرف مقابل این نیت، بسیار حیله گر و مکار است. باید بیشتر مواظب باشید. فکر می کنی کاری که خواهی کرد، سود آور است اما به راحتی به دست نمی آید. ولی موفقیت و پیروزی با شماست. حتماً موفق می شوید. به شرط آنکه دست از غم و غصه برداری و با توکل بر خدا، پشتکار و کوشش وضعی بهتر برای خود فراهم سازی.
  • در این هفته مرد حقی را خواهی دید که نفس گرمی دارد. از نصایح او بهره مند شو. عبارتی شیرین برای شما دارم: “سعی کن همیشه حرص زیاد را با قناعت از بین ببری و با کوتاه کردن آرزو، حلاوت و شیرینی زهد را بدست آوری. دل هم بوسیله خداوند در خلوت ها نرم و خاضع کنی.”
  • پدر یا مادر یا اقوام او هیچ گونه تقصیری ندارند بلکه عامل اصلی لجبازی و یکدنگی خود او می باشد که میخواهد ثابت کند فردی مستقل است و خود را کسی می داند. با بگو مگو چیزی درست نمی شود بلکه با محبت، کارها آسان تر می شود.

تعبیر کامل غزل 388 حافظ

بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن

به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن

بهار و گل شادی‌افزا شد و توبه‌ای را که مستان برای ننوشیدن باده کرده بودند، شکست. تو هم به شادکامی چهره گل غم را از دل ریشه برکن.

رسید باد صبا غنچه در هواداری

ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن

نسیم بهاری وزید و غنچه به هواخواهی و شوق واله و از خودبی‌خود گشت و جامه بر خود چاک زد و شکفت.

طریق صدق بیاموز از آب صافی دل

به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن

از آب پاکدل روشن راستی و صفا را فراگیر و از سرو چمن به حقیقت آزادگی و وارستگی را بجوی که با تهیدستی آزاده است و همیشه سبز و خرم باشد.

ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر

شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن

از هنرنمایی و شیرینکاری نسیم صبا بر روی گلبن، زلف افشان گل را ببین و چین و شکن موی سنبل را بر رخسار یاسمن تماشا کن.

عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد

به عینه دل و دین می‌برد به وجه حسن

غنچه عروس‌وار از سراپرده با اختر مسعود و بخت نیک به در آمد و آشکارا دل و دین ما را با چهره زیبا به طریقی نیکو می‌رباید.

صفیر بلبل شوریده و نفیر هزار

برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن

آوای بلبل واله و آشفته و خروش هزار آوا برای رسیدن به وصال گل از اندوه‌سرای زمستانی برخاست.

حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو

به قول حافظ و فتوی پیر صاحب فن

بنا به توصیه حافظ و رأی فقیهانه پیررندان، از مصاحبت خوبرویان و پیاله شراب سخن بگو.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 388 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته

میانگین امتیازات 5 / 5. مجموع آرا: 12

تا حالا به این پست امتیازی داده نشده ): دوست داری اولین نفر باشی؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *