غزل 406 حافظ با مصرع «گفتا برون شدی به تماشای ماه نو» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که معشوق حافظ به او گفته است که از خانه برای دیدن ماه نو در آسمان بیرون آمدهای، از هلال ابروهای من خجالت بکش و به خانه برگرد. دیر زمانیست که عاشق گیسوی من هستی، مبادا که از حرمت دوستانت غفلت کنی. این غزل و بهخصوص بیت ششم آن تحت تأثیر فلسفه خیامی بوده و از بیوفایی دنیا و عمر گذران آدمی سخن به میان آورده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 406 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 406 حافظ
گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
از ماه ابروان منت شرم باد رو
عمریست تا دلت ز اسیران زلف ماست
غافل ز حفظ جانب یاران خود مشو
مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
کان جا هزار نافه مشکین به نیم جو
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو
ساقی بیار باده که رمزی بگویمت
از سر اختران کهن سیر و ماه نو
شکل هلال هر سر مه میدهد نشان
از افسر سیامک و ترک کلاه زو
حافظ جناب پیر مغان مامن وفاست
درس حدیث عشق بر او خوان و ز او شنو
تفسیر و معنی غزل 406 حافظ
جواب هیچکدام از خوبیهایی را که در حق دوستانت کردی، نگرفتهای. شاید انسانهای اطرافت برای تو ارزشی قائل نبودند اما اجر و ثواب کارهایی را که در راه خدا انجام دادی، جایی نخواهند رفت و برای تو محفوظ میمانند. چشم و دلت روشن باشد زیرا به سفری پرخیر و برکت میروی.
گم شده بخت خویش را در آن سفر مییابی و درس عشق را در آن سفر میآموزی. به دیدار افراد خردمند و صاحب اندیشه برو تا از آنها کسب فیض و دانش کنی.
نادانسته و ناخواسته خطایی مرتکب شده ای که بین تو و او فاصله انداخته. به خاطر داشته باش که اگر سعادت و خوشبختی را طالبی، نباید هرگز از مراعات حال دیگران غافل شوی و جانب دوستان و یاران را فرو گذاری و بدان که عشق و وفای واقعی برای همیشه نهفته نمی ماند و بالاخره روزی صداقت تو برای همه عیان خواهد شد.
نتیجه تفال شما به غزل 406
- سرشت شما چنان است که از هر ناراحتی، بشدت اظهار دلتنگی و از هر خوشی، بیش از اندازه اظهار شادمانی می کنید. به همین جهت هیچ چیز و هیچ کجا، شما را راضی و قانع نمی سازد در حالیکه این دنیا سراسر اندوه و شادی است و خوش به حال کسی که دم را غنیمت بداند.
- مساله ای که اندیشه و ذهن شما را مشغول کرده است، نیاز به زمان و موقعیت مناسب تری دارد. پس عجله نداشته باشید بلکه از روی حوصله، دقت توام با آگاهی و سرعت عمل اقدام کنید و از استاد راهنمایی کمک بگیرید.
- به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نیاز خود را با خداوند در میان بگذراید و نذری کنید که گشایش بسیار است.
- حضرت حافظ در بیت اول می فرماید: ای جانان برای تماشا و دیدار هلال ماه نو بیرون آمدی، از هلال ابروان من شرم کن و پی کار خود برو و از کنار من دور باش.حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- مسافرت مفید است زیرا مسافرتی موفقیت آمیز در پیش دارید. خرید و فروش تفاوتی ندارد. بیمار وضعش به همین صورت باقی می ماند. قرض داده می شود. تغییر مکان با تاخیر انجام می گیرد. مسافر فعلاً مشغول کار خود می باشد.
- خداوند مخالف سه چیز است: پرگویی، پر خوابی و پرخوری.شفاعت سه گروه پذیرفته می شود: پیغمبران، علاما و شهیدان. پس برای موفقیت و کامیابی با آنان باش.
- از سر و صداهای او ترسی نداشته باشید. وی مانند خرگوش می دود، مانند آهو عمل می کند و مانند زنبور نیش می زند. پس شما نباید از میدان بدر روید چون بیش از آنچه فکر می کنید، وی محتاط و ترسو است. پس نترسید و اقدام کنید زیرا آینده در دستان انسان های عاقل است.
تعبیر کامل غزل 406 حافظ
گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
از ماه ابروان منت شرم باد رو
یار به من گفت: برای دیدن ماه شب اول بیرون آمدی؟ از ماه ابروان من خجالت کشیده و برو.
عمری است تا دلت ز اسیران زلف ماست
غافل ز حفظ جانب یاران خود مشو
مدت مدیدی به درازای یک عمر است که دل تو در چین و شکن زلف ما گرفتار است، نگهداری و طرفداری دوستان خود را رها مکن.
مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
کان جا هزار نافه مشکین به نیم جو
در پیش زلف سیاه و معطر یار تفاخر به رایحه عقل و خردمندی مکن زیرا آنجا هزار کیسه مشک ارزش نیمجو را ندارد.
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو
در این کشتزار کهنه دنیا هنگام درو کردن معلوم میشود که بذر وفا و محبت روییده است یا نه.
ساقی بیار باده که رمزی بگویمت
از سر اختران کهن سیر و ماه نو
ای ساقی، شراب بیاور تا برای تو از ستارگانی که دیرزمانی است در گردشند و از گردش ماه نو، رازی را فاش سازم.
شکل هلال هر سر مه میدهد نشان
از افسر سیامک و ترک کلاه زو
شکل هلال سر هر ماه نو یادآور تاج نیمدایره سیامک و ترک کلاه زو است.
به نقل از شاهنامه سیامک پسر کیومرث است که بهخاطر نجات قبیلهاش و پادشاهی پدرش به جنگ دیو سیاه شتافت و در آن راه جانش را از دست داد. زو پسر طهماسب است که در دوران پیشدادی پنج سال بر ایران پادشاهی کرد.
حافظ جناب پیر مغان مامن وفاست
درس حدیث عشق بر او خوان و ز او شنو
ای حافظ، درگاه پیشوای زرتشتیان یعنی پیر میفروش پناهگاه مهر و وفا و محبت است، درس تازه عشق را پیش او بخوان و نیز از او بیاموز.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 406 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.