غزل 441 حافظ با مصرع «چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در بیت اول میگوید چه میشد اگر یا چقدر خوب بود اگر یار زیبارو قلبی مهربان داشت که در آن صورت وضع من اینقدر رقتانگیز که اکنون است، نبود. این غزل در زمان شاه شجاع و با تمامی گلهگذاریها سروده شده و مضمون بیت پنجم میرساند که غزل هنگام حکومت شاه محمود و زمانی که شاه شجاع از شیراز دور بوده ساخته شده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 441 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 441 حافظ
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی
گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی
ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
اگر نه دایره عشق راه بربستی
چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی
تفسیر و معنی غزل 441 حافظ
مدتی است که در انتظار رسیدن به یار و هدف خود به سر میبری و احساس سرگردانی داری. نگران و ناامید مباش. در سایه سعی و تلاش، به نتیجه دلخواه میرسی. صبر داشته باش و به خدا توکل کن که خداوند با عاشقان و صابران است.
چشم خود را باز کن و پیرامونت را آنچنان که هست ببین. با اگرها، ای کاش ها و خیالبافی ها نمی توان زندگی کرد. سرگردانی و سرگشتگی تو علتی جز خیالبافی و واقعیت گریزی ندارد. به خود بیا و خود را با شرایط فعلی سازگار کن و چاره ای عملی بیندیش که تو را به مقصود و نیتت برساند.
نتیجه تفال شما به غزل 441
- انجام این نیت با دشواری های فراوانی همراه می باشد. به صلاح شما است از آن صرف نظر کنید. زیرا کسی از آینده خبر ندارد چه بسا اتفاقاتی در آینده بوجود می آید که انسان با خود می گوید: “کاش صبر می کردم و این موقعیت را از دست نمی دادم.”
- اگر اهل تحمل رنج و سختی فراوان می باشید، به دنبال این نیت باشید زیرا زیر و بم فراوان دارد و باید سختی های آن را متحمل شوید وگرنه از آن چشم بپوشید بهتر است.
- فردی بلند قد، چهار شانه، سفید روی با موی بلند در کمین شماست. از او برحذر باشید زیرا قصد اغفال شما را داد و با زندگی شما بازی می کند. پس با کیاست و تدبیر عمل کنید و اسرار زندگی را فاش نسازید.
- همسر یا پدرتان دچار گرفتاری شدید می باشد که نمی تواند با کسی در میان گذارد. با حوصله و صبر به کمک او بشتابید که بسیار مفید است.
- بیمارتان را جهت بهبودی، گلاب یا بید مشک یا آب انجیر بدهید. فعلاً از مسافر خبری دریافت نمی کنید و گمشده پیدا نمی شود. خرید و فروش تفاوت چندانی ندارند. در معامله ای زیان خواهید دید ولی جبران می شود.
- ویژگی های شما عبارت اند از: درک و فهم بالا، مستعد افسردگی، پر استرس، وفادار، با گذشت، دوستدار تجمل و ظواهر، عاشق طبیعت، مردم دار، مهربان و کمی شکاک.
تعبیر کامل غزل 441 حافظ
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
چه میشد اگر قلب آن یار زیبا با ما خوشخو و مهرورز بود؟ اگر آنگونه بود و او با ما مهربان میبود، ما به این حال و روز نبودیم.
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
اگر بر سر هر تار مویم هزار عدد جان داشتم، میگفتم که ارزش بوی خوش زلف محبوب تا چه اندازه است. یعنی همه را فدای عطر گیسوی یار میکردم.
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی
خداوندا، اگر برات شادی و حواله آسودهدلی ما در برابر حوادث بد روزگار تضمین شده بود، چه چیز از این دستگاه کم میشد؟
گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی
اگر روزگار مرا سربلند و گرانمایه میداشت، مسند و تخت سرفرازی من، خاک آن درگاه میبود.
ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
کاشکی آن محبوب، مانند دانههای اشک از پرده خفا بیرون میآمد زیرا اجرای دستور او بر دو چشم ما واجب و جاری بود.
اگر نه دایره عشق راه بربستی
چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی
اگر دایره عشق راه را بر روی ما نبسته بود، حافظ بیدل و سرگشته مانند نقطه مرکزی دایره در میان آن گرفتار نبود و آسوده میزیست.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 441 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.