غزل پنجاه و ششم حافظ با مصرع «دل سراپرده محبت اوست» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در استقبال از غزلهای شاه نعمت الله ولی به دلیل نشان دادن قدرت برتری خود در مسابقه سروده شده است. حافظ دل را خانهای میداند که محبت یار را در آن مخفی ساخته و در انتها خودش را به دلیل اینکه عشق او را در سینه دارد، صاحب گنجینهای ارزشمند میداند. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 56 حافظ را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل پنجاه و ششم حافظ
دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست
تفسیر و معنی غزل 56 حافظ
در راه رسیدن به مقصود دچار گرفتاری و مشکلات شدهایعشق زیباست اما زیباییهای معنوی ارجحیت بیشتری دارد. هرچه در زندگی بیشتر تلاش کنی نتیجه بیشتری خواهی گرفت. به امید رسیدن معجزهای از عالم غیب مباش. همه چیز برای پیشرفت تو مهیا شده است، کافی است کمی همت و تلاش خود را زیاد کنی.
حواست باشد که کوچکترین تخلف میتواند تمامی پنبههای تو را رشته کند. پایت را از گلیمت درازتر نکن چون خدا بر تمامی اعمال تو ناظر است. تلاشت را بیشتر کن چون مثل برق و باد عمر میگذرد.
دل در گرو کسی داری که دارای محاسن بسیاری است. اکنون فرصتی پیش آمده تا عشق خود را به اثبات برسانی. اگر امید وصال داری قبل از آنکه فرصت از دست برود به کاری که نیت کرده ای اقدام کن و از فقر مادی و دست خالی خود مهراس که تمام کارها با عشق و محبت نتیجه مطلوب خواهد داد و گنج محبت با ارزش ترین گنج هاست.
نتیجه تفال شما به غزل 56 حافظ
- این نیت بر شواهد زیادی دلالت دارد که هر یک نیاز به راز و نیاز و توجه و دعا به درگاه یزدان پاک می باشد. نذری داری؛ بنابراین نذری را که نمودهای، در ادا کردن آن تعجیل کن و به یکی از مشاهد متبرکه برو که بسیار سودمند میباشد.
- عده ای شما را سرزنش می کنند و تعدادی نیز به شما حسادت می ورزند و بعضی هم در انصراف شما می کوشند اما دو نفر در این بین شما را تشویق و ترغیب می کنند بدانکه این نیت با کمی صبر و حوصله و تلاش حتماً عملی است.
- این نیت آن قدر حتمی است که قابل تصور هم نمی باشد اما از اینکه سالت در برج حمل است و روی به درخشش دارد، شک و تردید نکن. به زودی گره از مشکلات شما برداشته میشود و خبر خوشی دریافت می کنید.
- حضرت حافظ در بیت هشتم به شما می فرماید: زمان و نوبت مجنون گذشت و حالا دیگر نوبت ماست زیرا نوبت هر کس در این دنیا، پنج روز بیش نیست. پس سختی های شما تمام می شود و به زودی آنچه آرزویش را داشتی، برآورده می شود جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد.
- بیمار شفا می یابد. قرض ادا می شود. معامله انجام میگیرد اما مسافر فعلاً نمی آید ولی خواسته او عملی می شود. خرید و فروش هر دو سودمند است.
- برنده در برابر افراد سودمند و ناتوان یکسان عمل میکند اما بازنده به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر می کند.
- همسری لجوج اما مهربان، فرزندانی پرتوقع اما فعال بهره شماست. از اینکه دست شما نمک ندارد، شکی نیست ولی چرخ زندگی شما بر اثر همین خوش قلبی، همیشه بخوبی در حرکت است. موفق باشید.
تعبیر کامل غزل 56 حافظ
دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
دل سراپرده عشق جانان است یعنی همانطور که پردهنشینان از چشمِ نامحرمان مستور و مخفی هستند محبتِ جانان نیز در دلِ من از اغیار مستور و مخفی است و چشمم هم آئینهدار دیدار او است. یعنی هیچوقت از برابر چشمم زایل نمیشود. هم چنان که عکسِ شیئ از آینه زایل نمیشود مادام که در محاذی آن است.
حاصل کلام: اگر بخوابم در خاطرم است و اگر بیدار باشم در جلو چشمم است.
آئینهدار: کسی که در برابر مردم آینه میگیرد. مراد این است که دایماََ در برابر دیدگان من است.
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
من که به دو عالم سر فرو نکنم یعنی از کثرت استغنا به هیچ کس اطاعت نمیکنم امّا گردنم زیرِ بارِ منّتِ جانان است. یعنی به بنده کمترین، آن قدر الطافِ بینهایت و اعطافِ بلاغایه کرده است که شرمنده کمالِ احسان و ممنونِ التفاتِ بی پایانِ جانان واقع شدهام.
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
ای زاهد، تو با طوبی و ما با قامتِ یار، یعنی طوبی مالِ تو و قامتِ یار مالِ ما. حاصل کلام: نخلِ جنت مال تو باشد و نقد دیدار مال ما. فکر هر کس به قدر همتِ او است یعنی مراد بعضی جنت عقبی و مراد عدهای دیدار مولی است.
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من اگر به واسطه معصیت آلوده دامن گشته و رسوای عالَم شدهام چه ضرر دارد. یعنی از آلودگی من به جانان نقصانی وارد نمیشود. زیرا تمام عالَم گواه پرهیزکاری و پاکی جانان است.
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
در حرمِ جانان من که هستم در جایی که صبا میتواند به همه جا داخل شود و واقفِ اسرار همه باشد. امّا پردهدار حریم حرمت او است یعنی حق دخول به حریمِ حرمِ جانان را ندارد و دَمِ در ایستاده است.
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
منظر چشم من هرگز بی خیال جانان نباشد. زیرا این گوشه دیدهام، خلوت مخصوصِ او است و برای غیر در این جا، جایی نیست. یعنی چشمم و خاطرم همیشه متوجه او است و به غیر او نظر نمیکنم.
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
هر گلِ تازه که چمن آرا شد. در اثر رنگ و بوی مقارنت آن جانان است. یعنی گلهایی که زینت بخش گلزار و گلستاناند. زینت و رنگ و بو را از مقارنت جانان کسب کردهاند.
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
دور و نوبتِ مجنون گذشت. حال دیگر نوبتِ ما است و نوبتِ هر کس در این دنیا پنج روز است. یعنی در این دنیا یک شخص هرقدر هم زیاد عمر کند بالاخره عاقبتش انتقال به عقبی است. از قرار معلوم رسمِ عجم بر این است که مدت عمر هر قدر هم طولانی باشد با عبارت پنج روز تعبیر کنند.
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
مملکتِ عاشقان و خزانه شادمانی و یا گوشه طرب و هر چه از این قبیل است. تماماََ از یُمن و مبارکی سعادت و اقبال جانان است. یعنی از وقتی که به درِ دولت جانان منتسب گشتهام، پادشاه عالَم شدهام.
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
اگر من و دلم در عشق جانان فدا شدهایم مهم نیست. زیرا در طریق محبت غرض سلامت او است. یعنی از هلاک شدن ما به کسی ضرر مترتب نمیشود. همان وجودِ شریف و ذاتِ منیف جانان در عافیت و سلامت باشد.
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست
به فقر ظاهر حافظ نگاه نکن که سینهاش گنجینه محبت جانان است. یعنی اگر چه به ظاهر فقیر است. امّا باطناََ سینهاش از عشق و محبت جانان مملو است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل پنجاه و شش حافظ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.
دیدگاه (1)