غزل 68 حافظ با مصرع «ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ مقصود باطنی شاعر یعنی ارائه یک تابلو زیبای عاشقانه با مضمون شگفتی از بیتوجهی شاه به غریبان را نشان میدهد. او حال مشکل هجران را آنچنان سخت میداند که در نظر عاشق یک ماه همچون یک سال به نظر میرسد. در انتها سخن از مژدهایست که به حافظ رسیده و حاکی از گذر کردن معشوق بر سر شاعر خسته و نالان از فراق است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 68 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 68 حافظ
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالی است
میچکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گر چه در شیوه گری هر مژهاش قتالی است
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالی است
بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد
که دهان تو در این نکته خوش استدلالی است
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالی است
تفسیر و معنی غزل 68 حافظ
در دلت رویای رسیدن به مقصود را داری و برای رسیدن بههرچند امروز حال و روز خوشی نداری اما فال تو، مبارک فالی است. کمی صبر و حوصله به خرج بده، همه میدانند که چقدر انتظار تو برای رسیدن به مقصودت طولانی شده ولی بالاخره روزی این انتظار پایان مییابد و به مطلوب خود خواهی رسید. کاری مکن که انگشتنمای خاص و عام شوی. تو توانایی بسیاری برای کار کردن داری و همین موضوع باعث میشود که به هدفت برسی و خستگیات دربرود.
روزها و ماهها را در انتظاری سخت گذرانده ای ولی اکنون زمان انتظار به پایان رسیده است و به زودی کسی که منتظرش بودی وارد زندگیت خواهد شد و برایت خوشبختی و موفقیت به همراه خواهد آورد. نیت خیری که در دل داری عملی کن که بسیار میمون و مبارک است.
نتیجه تفال شما به غزل 68
- این نیت بر شما مبارک باشد که بسیار به موقع مناسب و خوبست اما شرطی هم دارد و آن اینکه، راز دل خود را فعلاً فاش نسازید. دیگر وقت تلاش، سرعت عمل و استعداد است که مورد توجه کامل قرار دهید و از آنها بهره کافی بگیرید.
- حضرت حافظ در بیت ششم می فرماید:مژده دادند که از نزد ما گذرخواهی کرد. این خود یک نیت خوب و خیر و نیکوست پس دیگر نیت خیر را تغییر مده که فال مبارکی است.
- یعنی تردید و دودلی موجب شکست شما میشود.
- اگر چه این انتظار برای شما طولانی بود و هست ولی مبارک باشد که چندان انتظاری برای رسیدن به مقصود نمانده است.
- ناگفته نماند که او فردی زیرک، بی وفا و بدعهد است و سخنان گرم و دلنشین او نباید موجب فریب شما شود. زیرا او شخصی خودخواه، خوش گذران، دمدمی مزاج، باری به هر جهت و پول دوست است.
- موفقیت در چند قدمی شماست. به زودی به مقامی یا ثروتی فراوان می رسید که موجب حسادت دیگران می شود.
- برای موفقیت و سرعت عمل، این هفته به یکی از مشاهد متبرکه برو و دعا و نذری کن که برآورده می شود. جای نگرانی نیست.
- مسافرت را توصیه نمیکنم. بیمار شفا می یابد. سفر کرده با خوشی می آید یا هدیه ای می فرستد. یکی از نزدیکان مقام و ثروتی به دست می آورد که برای شما نیز مفید است. خرید و فروش هر دو سودمند می باشد. طلاق و ازدواج هر دو صورت می گیرد.
- غم و رنج و وسواس و فکرهای تردید آمیز، موجب ناراحتی شما شده. فوری خود را از آنها دور ساز و از موسیقی کمک بگیر.
- شربت به لیمو، گلاب، نسترن، برای شما نافع است و به شما آرامش می دهد.
- همه در خانه شما را دوست دارند، پس نسبت به آنها مهربان تر باش. وقتی موفق شدی و به این نیت دست یافتی، مرا نیز حتماً دعا کن زیرا به شما اطمینان می دهم که این نیت با صبر و شکیبایی انجام می گیرد ولی عجله آنرا به تاخیر می اندازد.
تعبیر کامل غزل 68 حافظ
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است
جانان من در این هفته از شهر رفت لیکن این یک هفته در نظر من یک سال میآید. تو چه میدانی که هجران و دوری از محبوب چقدر سخت است.
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالی است
مردمک چشم در اثر لطافت و ظرافتِ رخ جانان، در رخِ او نظیر خود را دید و گمان برد که مشکین خالی است. یعنی مردمک چشم در روی، چون آیینه جانان عکس خود را دید و گمان برد که آن عکس خالِ مشکین است.
میچکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گر چه در شیوه گری هر مژهاش قتالی است
از لب همچون شکر آن جانان هنوز شیرِ مادر میچکد؛ یعنی هنوز کم سن و سال است، اگرچه در شیوهگری و ناز هر مژهاش برای هلاک کردن جمعیت عشاق کافی است.
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالی است
ای جانانی که در همه شهر در کرم انگشتنما و معروف هستی، یعنی به کرم مشهوری؛ شگفتا که کوتاهی عجیبی در کارِ غریبان داری. حاصل اینکه نسبت به همه کس با احسان و لطف هستی، اما نسبت به غریبان اهمال میورزی. خواجه خود را از غربا میداند.
بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد
که دهان تو در این نکته خوش استدلالی است
از این به بعد دیگر در وجود جوهر فرد شک نخواهم داشت. یعنی طبق عقیده متکلّمین عقیده دارم که جوهر فرد وجود دارد زیرا دهان تو برای اثبات این نکته استدلال خوبی است. حاصل اینکه، دهان تو برای اثبات وجودِ جوهرِ فرد دلیلی روشن است، زیرا در کوچکی مانند جزء غیر قابل تجزیه میباشد
جوهر فرد: جزیی است غیر قابل تجزیه، متکلّمین قائل به وجود جوهر فرد هستند و گویند تمام اشیاء از این اجزاء مترکبند. اما حکما به وجود جوهر فرد قائل نشدهاند و گویند تمام اشیاء از هیولا و صورت ترکیب یافتهاند.
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است
مژده دادند که از نزدِ ما عبور خواهی کرد یعنی قصد عبور از بر ما داری، این یک نیت خیر است پس نیت خیرت را تغییر مده که فال و نیتی مبارک است.
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالی است
کوهِ غم هجرانِ تو را حافظ با چه فن و تدبیر بکشد که از ناله و زاری، تنش مثل نال ضعیف گشته. یعنی کوهِ بارِ هجران را چگونه تحمل نماید که از دردِ عشق و محبت، چون نال ضعیف و نحیف شده است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 68 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.