غزل نهم حافظ با مصرع «رونق عهد شباب است دگر بستان را» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که اظهار بندگی به زیبایان، قناعت به داشتهها، دوستی با مردان خدا و دوری از ریاکاران از پیامهای این غزل است؛ به عقیده دکتر غنی به مناسبت استخلاص جلال الدین تورانشاه از زندان سروده شده است و بوی امید و خوش بینی از آن استشمام می شود. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 9 حافظ را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل نهم حافظ
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
تفسیر و معنی غزل 9 حافظ
قدر جوانی و شاد بودن خود را بدان، این لحظات گرانبها دیگر برنخواهند گشت. منتظر خبری خوش باش و برای بدست آوردن آن خدا را فراموش نکن. عاقبت آرزوهای تو برآورده میشود و تو به کام خود میرسی و سختی و غم از تو دور میشود. ترس را از خود دور کن. ایمان و اخلاص، تو را از هر بلایی دور نگه میدارد.
به بازوی خود متکی باش و هرچه میخواهی از خدا بخواه تا به هدف خود برسی. خاطر کسی یا چیزی برایت بسیار گرامی است و حاضری برای رسیدن به هدف بهترین ایثارها را داشته باشی، لکن در برابرت انسانهای خوبی قرار ندارند، لذا با احتیاط با قضیه برخورد کن و مراقب انسانهای نیرنگباز باش. اگر با هوشیاری پیش بروی، آسیب نمیبینی.
زمان برای انجام کاری که در نظر داری کاملا مناسب است. پیام همکاری و خدمت خود را هرچه سریعتر به او برسان. در انتخاب همراهان و همکاران خود دقت بسیار کن، زیرا که همکاری با یاران خدا تو را در مقابل مشکلات و مصائب این راه مصون می کند. بیش از این عمر خود را مصروف مادیات نکن که همه اینها فانی است و برای تو سودی ندارد. از امکاناتی که در اختیار داری به خوبی استفاده کن و شاد باش و از تزویر و ریا بر حذر باش.
نتیجه تفال شما به غزل نه حافظ
- هر دم می گویی ای باد بهاری اگر به شاهد و معشوق من برخورد کردی، دعا و سلام و ارادت مرا برسان، ولی باید بدانی که هر وقت از مهمان سرای وجود، خاکی و افکار دم به دم خود بیرون بیایی، آنگاه خواهی دید که می توانی به آرزوی خود برسی.
- بهتر است نسبت به فردی کوتاه قد، گندم گون و سینه ای بلند دارد دقت بیشتری داشته باشید.
- در خانه نسبت به دیگران سخت گیری بیش از اندازه نداشته باشید و وسواس را کنار بگذارید.
- شما فردی خوش قلب، مهربان، دست و دلباز اما بد اخلاق، تودار، خودخور و زود رنج به قول معروف گاو نه من شیرده می باشید.
- شما نسبت به کسی علاقه دارید و حاضری برایش ایثار کنی اما بدان در برابرت حسودان قرار دارند. پس مراقب این نیرنگ بازان باش. اگر هوشیار باشی، گزندی به شما نمی رسد.
- او را دوست داری اما تردید موجب نگرانی شما شده است. این دو دلی بی مورد است، زیرا او بسیار چالاک و زرنگ است. پس مواظب حیله های او باش چون او در کار خود استاد است.
- مسافرت را توصیه می کنم. خرید خوب است ولی فروش به صلاح نیست. معامله انجام می گیرد. ازدواج عملی و موفقیت تحصیلی و علمی به همراه شماست ولی تلاش و کوشش را زیادتر کن.
- ارزیابی درستی از توانایی های خود داشته باش و هوشمندانه از ناتوانایی های خود آگاه باش زیرا انسان بازنده از توانایی ها و ناتوانایی های خود غافل است.
- اندیشه ای را که هم اکنون در سر می پرورانید، اگرچه لازم است ولی زمان اجرای آن زود است، بنابراین ضروری می باشد که با مشورت و اندیشه بیشتر آن را به زمان بهتری حوالکه کنید. فعلاً موقعیت فعلی را مد نظر داشته باشید و با او از در مسالمت آمیز و زیرکی وارد شوید تا کاملاً او را امتحان کنید و مطمئن شوید کامیابی همگام شما می باشد. جای نگرانی نمی باشد.
تفسیر کامل غزل 9 حافظ
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
بوستان دوباره رونق و صفای دوران جوانی خویش را بازیافته است و به بلبل خوشآواز بشارت وصال گل میرسد.
بلبل که آوازی خوش دارد به عاشقی و شیدایی معروف است. در اشعار حافظ نیز بلبل مکرر برای نشان دادن عشق آمده است، از آن میان به «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت»، «فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش» و «بنال بلبل اگر با منت سر یاریست» اشاره کرد.
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
ای باد بهاری، اگر به شاهدان جوان چمن، سرو و گل و ریحان برخوردی و دیدار کردی، دعا و سلام و ارادت ما را به آنان عرضه دار.
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را
اگر ساقی زیبارو و شاهد زیبای میکده بدینگونه حسننمایی و دلربائی کند، به طیب خاطر آماده هستم که با مژه خاک در میخانه را بروبم.
مُغبچه از لحاظ لغت به معنای فرزند مُغ است و اصطلاحاً پسرکی که در میکدهها خدمت میکند. حافظ در جاهای دیگر درباره مغبچه میگوید:«گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان / بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند» در غزل با مطلع «در نظربازی ما بیخبران حیرانند»، «مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل / در پی آن آشنا از همه بیگانه شد» در غزل ۱۷۰ با مطلع «زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد»، «آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش / گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده» در غزل با مطلع «دوش رفتم به در میکده خواب آلوده».
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را
ای که بر ماه (استعاره از رخسار زیبا) از عنبر خالص (عطری با بوی خوش در اینجا استعاره از زلف مشکین) مانند چوگان حلقهای درست میکنی، با این کار خود من سرگشته (که همانند گویِ چوگان هستم) را مضطرب و پریشان مساز.
عنبرسارا، بهترین نوع عنبر است و عنبر مادهای چرب، خوشبو و کدر و خاکستری رنگ است که در عطرسازی بکار میرود.
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
میترسم افرادی که (ما) بادهنوشان و میگساران کهنهکار را تمسخر و ملامت میکنند، در آخر ایمان خود را به سودای شرابخانه و بادهگساری صرف کنند و ایمانشان را در راه خرابات از دست بدهند.
دُرد هر کدورتی را گویند که در ته چیزی رقیق تهنشین شود و در اینجا مادهای است که در قعر ظرف شراب منجمد میشود. دردکشان یعنی کسانی که تا ته پیاله را مینوشند. حافظ در اشعار دیگر همچون: «بس تجربه کردیم در این دیر مکافات / با دردکشان هرکه درافتاد برافتاد» در غزل ۱۱۰ حافظ با مطلع «پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد»، «برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر» در غزل ۳۴۵ با مطلع «بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم» و…نیز به دردکشان اشاره میکند.
خرابات: شرابخانه و در شعر حافظ معنای کنایی و سمبولیک دارد و بهخاطر مبارزه با ریاکاری از خرابات در مقابل خانقاه یاد کرده است.
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
مصاحب مردان حق باش که در سفینه حضرت نوح، مردی خاکی نهاد و فروتن هست که طوفان جهانگیر به اندازه یک قطره آب در دیده همت او اعتبار ندارد و وی را هراسناک نمیسازد.
درباره منظور حافظ از«خاک» در مصراع دوم دو قول مختلف هست، یکی اینکه خاک همان شخص نوح است که کالبد خاکی دارد. دیگر آنکه نقل است نوح برای مهار کردن طوفان که طغیانش از حد نگذرد، تبرکاً جسد حضرت آدم را همراه خود به کشتی برد پس خاک در مصراع دوم جسد آدم است.
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
از مهمانسرای فلک گام بیرون گذار و در جستجوی نان و کام نباش که این میزبان تنگچشم بخیل سرانجام مهمان خود را نابود خواهد کرد.
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
به کسی که آخرین خوابگاهش (گور یا قبر) مشتی خاک است، بگو چه حاجت داری که ایوان خانه خود را تا آسمان بالا ببری؟ یعنی چه لزومی دارد که سرای بزرگ بسازی؟
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
ای یوسف کنعانی من، کرسی فرمانروایی ملک مصر برای تو است؛ هنگام آن شده که با زندان خداحافظی کنی و عزیز و فرمانروا شوی.
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
ای حافظ، باده نوش و قلندری کن و خوشدل باش اما قرآن کلام خدا را دام نیرنگ و ریا نکن چرا که تزویر و فریب از هر گناهی زشتتر است.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل نهم حافظ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.