غزل 183 حافظ با مصرع «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ با بیانی واضح و موجز حاصل دسترنج ریاضتهای عرفانی و بینش معنوی خود را به بهترین وجه بیان داشته است. حافظ در سحرگاهان توسط لطف حق از غصه نجات یافته است و در تاریکی شب همچون خضر به او آب حیات بخشیدهاند. شعاعی از پرتو ذات الهی بر او تابیده و از خود بیخودش کرده است و از تجلی صفات حق بادهاش دادهاند. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 183 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 183 حافظ
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
تفسیر و معنی غزل 183 حافظ
این روزها خیر و برکت خداوند را در زندگیات مشاهده میکنی، اگر در این چند وقت اخیر تمام کارهایت به نتیجه رسیده است به خاطر شایستگی و لیاقتی است که داشتهای. البته از لطف خداوند و رحمتی که او شامل حالت کرده است هم غافل مشو.
با تمام وجود خدا را میپرستی و همیشه به او توکل کردهای، این رمز موفقیت تو در کارهاست. صبر و تحملت باعث شده که مژدگانی دولت به تو دهند و جور و ستم از تو دور شود. از آشنایان خداجو بخصوص مادرت بخواه تا در حق تو دعا کنند.
به تازگی به کامیابی های بزرگی رسیده ای که حاصل دوران رنج و صبر و پایداری شماست. روزگار به شما روی خوش نشان خواهد داد و شما به بزرگی و منزلت خواهید رسید، اگر همتی بلند داشته باشید و در تمامی کارها از خود صبر و شکیبایی نشان دهید و دعای خیر دیگران بدرقه راهتان باشد.
نتیجه تفال شما به غزل 183
- حضرت حافظ در بیت های چهارم تا ششم می فرماید: از این پس من و همراهی مرشد روشن ضمیر که آینه وار، اوصاف جمال ازلی در آن آشکار است و در این آینه از ظهور ذات حق نشانی توان یافت. من اگر به مراد دل رسیدم و شاد شدم، جای تعجب نیست. زیرا سزاوار این شادی و کامروایی بودم و این دو را محبوب به عنوان صدقه به من محبت کرد.
- سروش عالم غیب آن روز این بشارت را به من داد که در بردن با رغم و رنج عشق ثابت دادند. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- رنج های فراوانی تحمل کرده ای و از کس و ناکس، حرف ها شنیده ای اما دیگر تمام شد و همه چیز به خیر و خوبی در حال انجام خواهد بود. بهتر است از راهنمایی استادی کامل و آگاه در مسائل بهره مند شوی و از سرعت عمل و دقت غافل نباشی.
- این نیت به زودی برآورده می شود و قرین شادی خواهی شد. همه چیز بر وفق مرادت خواهد بود و جای نگرانی نمی باشد.
- به یکی از مشاهد متبرکه برو و زیارتی کن. دعایی بخوان که گشایش بسیار است و نذر خود را ادا کن. از مسافر، هدیه ای میرسد و حالش خوبست. بیمار شفا می یابد. گمشده پیدا می شود. تجارت سود آور و مسافرت مفید خواهد بود. آن کسی که به شما خیانت کرده، به زودی دچار بیماری شدید می شود. با همسرتان بیشتر مهربان باشید. چهار فرزند در طالع دارید.
- ویژگی های شما عبارت اند از: فیلسوف مآب، باهوش، گوشه گیر، انتقام جو، پشتکاردار، موفق، مرتب و منظم، عدم اعتماد به نفس، کمک رسان، پر انرژی، منطقی، مدیر و مدبر، با شخصیت، با هدف، اهل گردش و تفریح، اهل رستوران و گاهی وسواسی.
- از تغییر و تحول ناراحت نشوید بلکه خوشحال باشید که خداوند یاری کرد تا شما ضرر و زیان متوجه تان نشود. به پدر یا همسر خود بگویی مواظب سلامتی خویش باشد.
تعبیر کامل غزل 183 حافظ
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
دیشب در هنگام سحر مرا از غم رهایی بخشیدند و در آن تاریکی شب به من آب زندگانی دادند.
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
از تابش نور جلوه ذات الهی مدهوشم کردند و از جام تجلی صفات حق، شرابی به من نوشاندند.
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
چقدر آن بامداد پربرکت و چقدر آن شامگاه خجسته بود، آن شب قدر که این سند خوشدلی تازه را به من دادند.
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
از این به بعد روی من همیشه به آن ضمیر آینهوار که جمال محبوب ازلی در آن نمودار شد و از جلوه ذات الهی به من خبر دادند، خواهد بود.
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
اگر من به مراد دل خود رسیدم و دلشاد شدم جای تعجب و شگفتی نیست، چراکه من فقیر بودم و اینها را به عنوان زکات به من بخشیدند.
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
فرشته رحمت آن روزی خبر رسیدن این دولت و اقبال را به من مژده داد که در برابر جور وجفا و سختی راه طلب، صبر و پایداری را کار بستم.
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
این همه نوش و شیرینی که از سخن موزون من تراوش میکند، پاداش نگهداری و خودداری از افشاگری شاخ نبات است که به من دادند.
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
عزم و اراده استوار حافظ و دعای سحرخیزان سبب شد که از گرفتاری اندوه ایام و سردرگمی مرا رهایی بخشیدند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 183 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.