غزل 453 حافظ با مصرع «ای که دایم به خویش مغروری» شروع میشود. این غزل خطاب به مدعی سروده شده که احتمالاً زاهدی مغرور و خودبین یا صوفی ظاهرپرست بوده است؛ کسی که به عبادات ظاهری خودش و رفتارش مغرور شده و حافظ میگوید اگر در وجود تو عشق نیست، برای این غرور به تو خرده نمیگیرم و عذرت پذیرفتنی است. تو که بسیار عاقل هستی، در اطراف عاشقان و رندان مگرد چراکه از جنس آنها نیستی. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 453 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 453 حافظ
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر میطلب که مخموری
تفسیر و معنی غزل 453 حافظ
خودت را از بقیه جدا میدانی و بسیار فریفته و مغرور شدهای. خدا را هرگز در زندگیات فراموش مکن تا از این غرور بیجا رهایی یابی. صادق و بیریا باش که دورویی و ریاکاری تو را به جایی نمیرساند و هیچچیز بهتر از داشتن صداقت در کار نیست. بهتر است اول نقایصات را برطرف سازی و سپس محکم و استوار به دنبال هدف خود بروی. جوانب کار را بسنج و مغرور نباش تا اشتباهی از تو سر نزند.
انسانی که در وجودش بذر عشق و محبت وجود ندارد، درواقع از زندگی هیچ بهره ای نبرده است و غرور بی جا مانع از ورود عشق به زندگی انسان است. و تو اگر در این راه قدم گذاشته ای، باید هوای نام و ننگ را از سر خود بیرون کنی و فقط به مقصود خود بیندیشی و در راه رسیدن به مقصود هر مانعی را از مقابل خود برداری.
نتیجه تفال شما به غزل 453
- حضرت حافظ نیت شما را صریح و روشن بیان کرده است که او مست و مغرور از باده خودخواهی و زیاده طلبی می باشد. بطوری که جز به خود، به هیچ کس توجه ندارد. علتش این است که شما به او زیاد میدان داده اید و او نیز سوءاستفاده کرده و همه چیز را از شما می خواهد. همیشه احساس طلبکاری دارد پس ضروریست که شما قدری سخت بگیرید و اینقدر بها ندهید. البته اینکار را اندک اندک انجام دهید.
- او به عوامل ظاهری بیشتر توجه دارد تا عشق و علاقه باطنی. امور را سرسری می پندارد. پس زندگی با چنین کسی بسیار مشکل خواهد بود زیرا هر کاری نیاز به احساس عشق و علاقه پاک و خالص دارد. شما می توانید او را اصلاح کنید.
- این نیت پستی و بلندی زیاد دارد. اگر قادر به قبول و پذیرش آن می باشی و فردا پشیمان نمی شوی، اقدام کن وگرنه بهتر است صرف نظر کنی. در آینده ای نه چندان دور، اوضاع شما به مراتب بهتر خواهد بود و دیدار جدیدی خواهی داشت.
- مسافر شما در آمدن و ماندن تردید دارد، به همین جهت به دنبال کار نمی باشد و از گفتن به شما واهمه دارد. او را راهنمایی کنید.
- به زودی مسافرتی نه چندان موفقیت آمیز دارد. خریدی زیان بخش و معامله ای نه چندان سودآور خواهید داشت.
- توده ای از تناقضات هستید. یعنی بهترین و بدترین انسان می توانید باشید. چون در عین آنی که بسیار نجیب، با فکر، سالم و معنوی هستید ولی کسی نمی تواند عقاید خود را به شما تحمیل کند و از آنی که شما را بخواهد دنبال روی خود قرار دهد، سخت عصبانی می شوید. اولاً هر عاملی که موحب تصور نا آگاهی شما باشد، شما را به بدترین شکل آزار می دهد و عصبانی می کند و چون بسیار ماهر و چیره دست می باشید، همیشه موفق می شوید.
- رنگ سفید استخوانی یا آبی کم رنگ را برایتان پیشنهاد می کنم که علاوه بر جذابیت، موجب می شود که مورد توجه واقع شوید و حسودان از پیشرفت شما ناراحت می شوند و غصه می خورند.
- از طریق موبایل پیام های مهمی دریافت کرده و گوش به ندای وجدان و عقل بدهید چون در این طرف احساس و در آن طرف امکان فریب وجود دارد.
تعبیر کامل غزل 453 حافظ
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
ای آنکه پیوسته فریفته خویشی، اگر از عشق بیخبری، عذرت خواسته است، چه مغرور از عشق بویی نتواند برد.
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
پیرامون آنان که از تأثیر عشق مجنون شدهاند، مرو، چه تو به داشتن خرد گرامی و عقل رسا شهرت داری که مصلحتجو است، نه عافیتسوز.
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
تو مست باده محبت نیستی، برو که این سرمستی تو از شراب انگور است.
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری
شاهد بیماری عشاق چهره زرد و آه کشیدن از سرِ درد است.
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر میطلب که مخموری
ای حافظ، از شهرت و نامجویی اعراض کن و باده معرفت بجوی تا خمار جاهطلبی را از سر تو دور کند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 453 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.