غزل 164 حافظ با مصرع «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که در آغاز غزل درباره فصل بهار و وقتی است که باد صبا وزیدن آغاز کرده و به مدد آن پیران همه جوان میشوند. در این زمان گل ارغوان همچون جام عقیق است. فصل نرگس تمام شده، شقایق به دشت میآید. این غزل با شور و شوق و طنز و اندرز در متن فلسفه خیامی دست به دست هم داده و بصورت غزلی با ابیات مستقل و مضامین متنوع در آمده است. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 164 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 164 حافظ
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
تفسیر و معنی غزل 164 حافظ
بهار زیباترین فصل سال و فصلی است که همه طبیعت تغییر میکند و سرزندگی و نشاطش را به دست میآورد. تو نیز به زودی تغییراتی بزرگ در زندگیات رخ خواهند داد که روح و دلت دوباره جوان میشود. قدر نعمت سلامتی را که خداوند به تو و خانوادهات ارزانی نموده است، بدان.
از فضیلت ماههای شعبان و رمضان غافل مشو و برای رسیدن به مراد دلت دعا کن. این روزها همه چیز بر وفق مراد توست و حال دلت خوب است، پس خدا را شکر کن.
در زندگی شما به زودی تغییرات بزرگی حادث می شود مانند تغییر طبیعت در بهار. غمها و غصه هایتان از بین خواهند رفت و مشکلاتتان حل می شود. شما باید قدر لحظاتی را که نصیبتان می شود بدانید، چرا که زندگی در حال گذر است و غفلت از آن موجب پشیمانی خواهد شد. غم دیروز و غصه فردا را مخور و امروز را خوش باش.
نتیجه تفال شما به غزل 164
- حضرت حافظ در بیت های چهارم تا نهم می فرماید: از اینکه از مسجد به میخانه رفته ام، ایراد مگیر و طعنه مزن زیرا در مسجد واعظی است که خطابه اش طولانی است. ای دل، عشرت و ذوق امروز را اگر به فردا موکول کنی و به تاخیر اندازی، سرمایه نقد بقا را کفایت می کند.
- گل عزیز است پس هم صحبتی آن را گرامی بدار زیرا همین که به باغ آمد، طول نمی کشد که می رود. ای نوازنده در محفل محبت و دوستان، غزل و سرود بخوان تا چه موقع خواهی گفت که در گذشته این طور و آنطور بوده و خواهد بود. حافظ به امید دیدار تو به این جهان هستی آمد. برای بدرود با او یک قدم پیش بگذار که به شتاب از این دنیا می رود و روان او در این جهان نخواهد ماند.
- مژده می دهم که زندگی شما در تغییر و تحول کلی است. بطوریکه همه را مات و مبهوت خواهد کرد. پس، از زمان، سرعت، علاقه، اراده و تلاش هر چه بیشتر بهره بگیر و از اشتباهات گذشته درس عبرت بگیرید و به پدر و مادر خود محبت کنید.
- همسری مهربان، فرزندی خوب و زندگی نسبتاً آسوده ای دارید. پس آن را با وسواس و لجبازی خراب نکنید. اجرای این نیت حتمی است. پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید که گشایش بسیار در کار شما روی خواهد داد. بطوری که تا ده روز آینده شاهد موفقیت این نیت خواهید شد. قبلاً تبریک میگویم.
- ویژگی های شما عبارت اند از: عجول، ساده، بی ریا، خیرخواه، حساس، فرشته خو، اصیل، درس خوان، مرتب و منظم، دلچسب، منطقی، زود رنج، وسواسی، نظر بلند، بد اقبال، همیشه در حال کمک، نگران و مهربان.
تعبیر کامل غزل 164 حافظ
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
نفس باد سحرگاهان، خوشبو همچون مشک خواهد شد یعنی با وزیدن باد صبا عطر مشک در فضا پُر میشود. دنیای پیر و فرسوده نیز یک بار دیگر جوان میشود.
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
درخت ارغوان یک جام از جنس عقیق سرخ به گل یاسمن خواهد بخشید. چشم گل نرگس نیز به شقایق خواهد نگریست. نرگس گل زمستانی و شقایق گل بهاری است. منظور حافظ از «نگران» به دو معنی یکی نگریستن و دیگری اضطراب و ناراحتیست. نرگس با تماشای شقایق نگران بوده از اینکه عمرش رو به پایان است.
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
بلبل به واسطه ظلمی و جور که از غم دوری و فراق گل در فصل زمستان کشید؛ اکنون که بهار شده و محبوبش آمده است، تا خیمه گل نعرهزن و آوازخوان پرواز خواهد کرد.
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
اگر از مسجد به میخانه رفتم به من ایراد مگیر، زیرا که مجلس پند و نصیحت طولانی است و اگر اینجا بنشینم، فرصت عیش و خوشی از دست خواهد رفت.
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ای دل، اگر خوشی و بادهنوشی امروز را به فردا موکول کنی، چه کسی تو را ضمانت میکند که سرمایه حیات تا فردا برقرار بماند و تا فردا زنده باشی؟ پس همین امروز خوشی کن.
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
پیمانه شراب را در ماه شعبان از دست پایین مگذار یعنی همواره شراب بنوش، زیرا که خورشید قدح تا شب عید فطر از نظر پنهان خواهد شد. یعنی، چون در ماه رمضان نمیتوانی شراب بنوشی پس در ماه شعبان تا میتوانی بنوش.
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
گل بسیار عزیز است، همصحبتی با او و حضورش در میان جمع را غنیمت بدانید، زیرا که از این راه به باغ آمده و از همین راه بیرون خواهد رفت. یعنی مدت ماندن در باغ و درنگش کوتاه است.
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
ای آوازخوان و رامشگر، مجلسی که اکنون در آن نشستیم، محفل الفت و دوستی است پس شعر عاشقانه و آواز شاد بخوان. چقدر میگویی که اوضاع روزگار چنین شده و در آینده چنان خواهد شد.
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
ای محبوب، حافظ به خاطر وجود تو به جهان هستی آمده است، پس برای خداحافظی کردن با او، پا پیش بگذار که به زودی به سوی آن جهان روانه خواهد شد.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 164 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.