غزل 463 حافظ با مصرع «سلام الله ما کر اللیالی» شروع میشود. این غزل در زمان تسلط شاه محمود بر شیراز و هنگامی که شاه شجاع در بدترین شرایط دربدری به سر میبرده سروده شده و به صورت نامه برای او فرستاده شده است. غزل با سلام و درود آغاز میشود. تا آن هنگام که روزها و شبها سپری میشوند و تا وقتی تارهای دوم و سوم سهتار هماهنگ مینوازند؛ سلام خداوند بر اراک و ساکنانش باد. شرح کامل تفسیر و معنی غزل 463 را در مجله ساتین مد بخوانید.
رفع مسئولیت: فال و طالعبینی صرفا جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم مسیر زندگی خود را بر اساس فال انتخاب کنید.متن شعر غزل 463 حافظ
سلام الله ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال
دعاگوی غریبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالی
به هر منزل که رو آرد خدا را
نگه دارش به لطف لایزالی
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی
ز خطت صد جمال دیگر افزود
که عمرت باد صد سال جلالی
تو میباید که باشی ور نه سهل است
زیان مایه جاهی و مالی
بر آن نقاش قدرت آفرین باد
که گرد مه کشد خط هلالی
فحبک راحتی فی کل حین
و ذکرک مونسی فی کل حال
سویدای دل من تا قیامت
مباد از شوق و سودای تو خالی
کجا یابم وصال چون تو شاهی
من بدنام رند لاابالی
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و علم الله حسبی من سؤالی
تفسیر و معنی غزل 463 حافظ
با غصه خوردن و گریه و زاری کاری پیش نمیرود. دست به دعا بردار و از خداوند بخواه که حال دلت بهتر گردد. باقی عمر خویش را که طولانی است به خوبی سپری میکنی. خواستههایی در حد و اندازه تواناییهای خودت بطلب و بلندپروازی را کنار بگذار. اگر زیان دیدهای در جایی دیگر مالی به تو میرسد، خدا را شکر کن که تنت سلامت است، مال و مقام دنیا در برابر نعمت سلامتی ارزشی ندارند. برای رسیدن به حاجاتت غیر از خدا پیش کسی دست دراز نکن که به بدنامی آن نمیارزد.
به قول معروف لقمه ای بسیار بزرگتر از دهان خود برداشته ای و از وصال به مقصود ناامیدی، زیرا بین تو و آن نیت فاصله بسیاری است. اما تو انسانی پاک دل و ساده هستی و وجودت از غرض ورزی خالی است. خداوند نیز به یمن این حس نیکو تو را در انجام این نیت یاری خواهد کرد. نگران او نباش که لطف خدا همراه اوست.
نتیجه تفال شما به غزل 463
- حضرت حافظ در بیت های یازدهم تا سیزدهم می فرماید: دید را محبوبی چون تو را که شاهی باشی کجا کسی به دست می آورد من بی قید و بی پروا و بدنام چگونه وصالت دست می یابم.
- اصل کار این است که تو سالم باشی والا زیان و ضرر مال و مقام جزئی است. خداوند آگاه است که حافظ چه قصدی دارد و دانش خداوند برای دانستن مطلوب من کافی است. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- در فکر کار یا چیزی یا کسی هستید که از دسترس شما فعلاً دور می باشد. پس ابتدا با توکل بر خداوند و آنگاه با اراده ای قوی و تصمیمی راسخ، کمر همت برببندید و تلاش کنید زیرا موفقیت از آن شماست.
- این نیت قابل دسترسی است. تنها اراده ای می طلبد و صبری می خواهد تا به موقع عملی گردد. پس شتاب جایز نمی باشد.
- به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا و نذر خود را ادا کنید که بسیار کارساز خواهد بود. راز دل را به کسی نگویید.
- وضعیت و حال بیمار خوب خواهد شد. خرید و فروش مفید است. تغییر شغل صلاح نمی باشد.
- ویژگی های شما عبارت اند از: مغرور و متکی به نفس، مسئولیت پذیر، فداکار، اندیشمند، مهربان، احساساتی و حق شناس.
تعبیر کامل غزل 463 حافظ
سلام الله ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی
سلام خدا مادام که شبها پشت سر هم تکرار میشوند و تارهای دوم و سوم عود هماهنگ و پاسخگوی همدیگرند… ادامه بیت بعد.
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال
بر دره اراک و ساکنان آنجا و بر خانهای در لوا که بر فراز تپههای شنی آنجاست. این دو بیت موقوف المعانی هستند و معنایشان با یکدیگر یک جمله را میسازد.
دعاگوی غریبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالی
به آوارگان دنیا و کسانی که دور از وطن خویشند، دعا میکنم و به نوبت و پیوسته برایشان دعا میخوانم.
به هر منزل که رو آرد خدا را
نگه دارش به لطف لایزالی
خدایا، به طرف هر اقامتگاه که حرکت کند، او را در پناه مهربانی جاویدان خود نگاهدار.
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی
ای دل، در بند زنجیر گیسوی یار داد و فریاد مکن، چرا که آشفتهحالی تو در پناه زلف او برابر با کمال آسودگی خاطر و فراغ دل است.
ز خطت صد جمال دیگر افزود
که عمرت باد صد سال جلالی
خط سبز موی چهره تو، صد بار تو را زیباتر کرده است. از خدا میخواهم که عمرت به صد سال طبق تقویم جلالی برسد. همچنین به معنای بیت دوازدهم از غزل ۴۵۴ حافظ «ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی» مراجعه کنید.
تو میباید که باشی ور نه سهل است
زیان مایه جاهی و مالی
همواره وجود تو برقرار باشد وگرنه تحمل زبان سرمایه و نقصان مقام و منصب آسان است یعنی تنها چیزی که قابل تحمل نیست، فقدان توست.
بر آن نقاش قدرت آفرین باد
که گرد مه کشد خط هلالی
آفرین بر آن نقاش کبریا که با توانایی خویش، بر گرداگرد ماه صورت یار خط هلالی عذار را ترسیم کرده است.
فحبک راحتی فی کل حین
و ذکرک مونسی فی کل حال
عشق و محبت تو در هر لحظه سبب آسایش و یاد تو در هر حال همدم من است.
سویدای دل من تا قیامت
مباد از شوق و سودای تو خالی
خاطر دل و کُنه ضمیر من تا قیامت از شور و شوق و خیال عشق تو خالی مبادا.
کجا یابم وصال چون تو شاهی
من بدنام رند لاابالی
من که رندی بدنام و گناهکاری بیباک هستم، کی و کجا به وصال شاهی مانند تو میرسم؟
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و علم الله حسبی من سؤالی
فقط خدا میداند که مقصود حافظ از سرودن این غزل چیست و علم خدا مرا از طرح پرسش خود بینیاز میدارد.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 463 از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.